نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 12 صفحه : 91
انسان را از
فعاليت و ضروريات زندگى بازمىدارد بلكه زبان ملامت مردم را بر او مىگشايد.
"
محسور" از ماده" حسر" (بر وزن قصر) در اصل معنى كنار زدن لباس و
برهنه ساختن قسمت زير آن است، به همين جهت" حاسر" به جنگجويى مىگويند
كه زره در تن و كلاهخود بر سر نداشته باشد.
به حيواناتى
كه بر اثر كثرت راه رفتن خسته و وامانده مىشوند، كلمه" حسير" و"
حاسر" اطلاق شده است، گويى تمام گوشت تن آنها يا قدرت و نيرويشان كنار مىرود
و برهنه مىشوند.
و بعدا اين
مفهوم توسعه يافته به هر شخص خسته و وامانده كه از رسيدن به مقصد عاجز است"
محسور" يا" حسير" و" حاسر" گفته مىشود.
"
حسرت" به معنى غم و اندوه نيز از همين ماده گرفته شده، چرا كه اين حالت به
انسان معمولا در مواقعى دست مىدهد كه نيروى جبران مشكلات و شكستها را از دست
داده، گويى از توانايى و قدرت برهنه شده است.
در مورد
مساله انفاق و بخشش اگر از حد بگذرد و تمام توان و نيروى انسان جذب آن گردد، طبيعى
است كه انسان از ادامه كار و فعاليت و سامان دادن به زندگى خود وامىماند، برهنه
از نيروها و سرشار از غم مىگردد، و طبعا از ارتباط و پيوند با مردم نيز قطع خواهد
شد.
در بعضى از
روايات كه در شان نزول اين آيه نقل شده اين مطلب به وضوح ديده مىشود، در روايتى
مىخوانيم پيامبر ص در خانه بود سؤال كنندهاى بر در خانه آمد چون چيزى براى بخشش
آماده نبود، و او تقاضاى پيراهن كرد، پيامبر ص پيراهن خود را به او داد، و همين
امر سبب شد كه نتواند آن روز براى نماز به مسجد برود.
اين پيش آمد
زبان كفار را باز كرد، گفتند: محمد خواب مانده يا مشغول
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 12 صفحه : 91