نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 12 صفحه : 59
مىكوبيم و
هلاك مىكنيم" (وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً
أَمَرْنا مُتْرَفِيها فَفَسَقُوا فِيها فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها
تَدْمِيراً) [1] گر چه بسيارى از مفسران احتمالات متعددى در تفسير
اين آيه دادهاند، ولى به اعتقاد ما آيه طبق ظاهر آن يك تفسير روشن بيشتر ندارد، و
آن اينكه:
خداوند هرگز
قبل از اتمام حجت و بيان دستوراتش كسى را مؤاخذه و مجازات نمىكند، بلكه نخست به
بيان فرمانهايش مىپردازد، اگر مردم از در اطاعت وارد شدند و آنها را پذيرا گشتند
چه بهتر كه سعادت دنيا و آخرتشان در آنست، و اگر به فسق و مخالفت برخاستند و همه
را زير پا گذاشتند اينجا است كه فرمان عذاب در باره آنها تحقق مىپذيرد و به دنبال
آن هلاكت است.
اگر درست در
آيه دقت كنيم، چهار مرحله مشخص براى اين برنامه بيان شده است:
1- مرحله
اوامر (و نواهى).
2- مرحله فسق
و مخالفت.
3- مرحله استحقاق
مجازات.
4- مرحله
هلاكت.
و همه اين
مراحل با فاء تفريع به يكديگر عطف شدهاند.
در اينجا اين
سؤال پيش مىآيد كه چرا امر شدگان تنها مترفين هستند؟
(مترفين از ماده" ترفه" به معنى نعمت
فراوان يعنى متنعمين و ثروتمندان از خدا بى خبر).
در پاسخ اين
سؤال توجه به يك نكته راهگشا است و آن اينكه در بسيارى از جوامع (منظور جامعههاى
ناسالم است) مترفين، سردمداران اجتماعند و ديگران
[1]" قول" گر چه معنى وسيعى دارد ولى
در اين گونه موارد به معنى فرمان عذاب است.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 12 صفحه : 59