نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 12 صفحه : 529
كه قرآن مىگويد:" بعد از آن از اسباب و وسائلى كه در اختيار داشت مجددا
بهره گرفت" (ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً).
***
" و هم چنان به راه خود ادامه داد تا به خاستگاه خورشيد رسيد" (حَتَّى إِذا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ).
" در آنجا مشاهده كرد كه خورشيد بر جمعيتى طلوع مىكند كه جز آفتاب براى آنها
پوششى قرار نداده بوديم" (وَجَدَها
تَطْلُعُ عَلى قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِها سِتْراً).
اين جمعيت در مرحلهاى بسيار پائين از زندگى انسانى بودند، تا آنجا كه برهنه
زندگى مىكردند، و يا پوشش بسيار كمى كه بدن آنها را از آفتاب نمىپوشانيد، داشتند.
بعضى از مفسران اين احتمال را نيز بعيد ندانستهاند كه آنها خانه و مسكنى
نداشتند تا آنها را از تابش آفتاب بپوشاند. [1] احتمال ديگرى كه در تفسير اين جمله گفتهاند اين است كه
سرزمين آنها يك بيابان فاقد كوه و درخت و پناهگاه بود، و چيزى كه آنها را از آفتاب
بپوشاند و سايه دهد در آن بيابان وجود نداشت. [2] در عين حال تفسيرهاى فوق منافاتى با هم
ندارند.
***
آرى" اين چنين بود كار ذو القرنين، و ما به خوبى مىدانيم او چه
امكاناتى
[1] در بعضى از روايات كه از طرف اهل
بيت به ما رسيده تفسير اول آمده، و در بعضى تفسير دوم، و در عين حال منافاتى با هم
ندارند. (به تفسير نور الثقلين جلد سوم صفحه 306 مراجعه شود).
[2] تفسير" فى ظلال"
و" فخر رازى" ذيل آيه مورد بحث
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 12 صفحه : 529