responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 12  صفحه : 527

" او هم از اين وسائل استفاده كرد" (فاتبع سببا).

" تا به غروبگاه آفتاب رسيد" (حَتَّى إِذا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ‌).

" در آنجا احساس كرد كه خورشيد در چشمه يا درياى تيره و گل‌آلودى فرو مى‌رود" (وَجَدَها تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ) [1]" و در آنجا گروهى از انسانها را يافت" (كه مجموعه‌اى از انسانهاى نيك و بد بودند) (وَ وَجَدَ عِنْدَها قَوْماً).

" به ذو القرنين گفتيم: آيا مى‌خواهى آنها را مجازات كنى و يا طريقه نيكويى را در ميان آنها انتخاب نمايى" (قُلْنا يا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَ إِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْناً) [2] بعضى از مفسران از تعبير" قلنا" (ما به ذو القرنين گفتيم) مى‌خواهند نبوت او را استفاده كنند، ولى اين احتمال نيز وجود دارد كه منظور از اين جمله الهام قلبى باشد كه در مورد غير پيامبران نيز وجود داشته اما نمى‌توان انكار كرد كه اين تعبير بيشتر نبوت را در نظر انسان مجسم مى‌كند.

***
ذو القرنين" گفت اما كسانى كه ستم كرده‌اند آنها را مجازات خواهيم كرد" (قالَ أَمَّا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ‌).


[1]" حمئة" در اصل به معنى گل سياه بدبو، و يا به تعبير ديگر" لجن" است و اين نشان مى‌دهد كه سرزمينى را كه ذو القرنين به آن رسيده بود داراى لجنزارهاى فراوان بود، بطورى كه ذو القرنين به هنگام غروب آفتاب احساس مى‌كرد خورشيد در آن لجنزارها فرو مى‌رود، همانگونه كه همه مسافران دريا و ساحل‌نشينان چنين احساسى را در باره خورشيد دارند كه در دريا غروب مى‌كند و يا از دريا سر برمى‌آورد.

[2] جمله" إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ‌ ..." به نظر مى‌رسد كه يك جمله استفهاميه باشد هر چند ظاهر آن خبريه است.

نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 12  صفحه : 527
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست