نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 12 صفحه : 504
كه ايمان و عمل صالح را شامل مىشود، هم در امور دينى و هم در امور مادى، و
شايد اين تعبير پاسخى بود به اعتراض موسى كه مىگفت تو" نفس زكيه" اى را
كشتى، او در جواب مىگويد: نه اين پاكيزه نبود مىخواستيم خدا به جاى او فرزند
پاكيزهاى به آنها بدهد!.
در چندين حديث كه در منابع مختلف اسلامى آمده است مىخوانيم:
ابدلهما اللَّه به جارية ولدت سبعين نبيا:" خداوند بجاى آن پسر، دخترى به
آنها داد كه هفتاد پيامبر از نسل او به وجود آمدند" [1]!
***
در آخرين آيه مورد بحث، مرد عالم پرده از
روى راز سومين كار خود يعنى تعمير ديوار برمىدارد و چنين مىگويد:" اما
ديوار متعلق به دو نوجوان يتيم در شهر بود، و زير آن گنجى متعلق به آنها وجود داشت
و پدر آنها مرد صالحى بود" (وَ أَمَّا
الْجِدارُ فَكانَ لِغُلامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَ كانَ تَحْتَهُ
كَنْزٌ لَهُما وَ كانَ أَبُوهُما صالِحاً).
" پروردگار تو مىخواست آنها به سرحد بلوغ برسند، و گنجشان را استخراج
كنند" (فَأَرادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغا
أَشُدَّهُما وَ يَسْتَخْرِجا كَنزَهُما).
" اين رحمتى بود از ناحيه پروردگار تو" (رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ).
و من مامور بودم به خاطر نيكوكارى پدر و مادر اين دو يتيم آن ديوار را بسازم،
مبادا سقوط كند و گنج ظاهر شود و به خطر بيفتد.
در پايان براى رفع هر گونه شك و شبهه از موسى، و براى اينكه به يقين بداند همه
اين كارها بر طبق نقشه و ماموريت خاصى بوده است اضافه كرد:" و من اين كار را
به دستور خودم انجام ندادم" بلكه فرمان خدا و دستور پروردگار بود (وَ ما فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي).