نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 12 صفحه : 487
در اينكه اين مرد عالم نامش" خضر" بوده، و اينكه او پيامبر بوده يا
نه در" نكتهها" بحث خواهيم كرد.
***
در اين هنگام موسى با نهايت ادب و به صورت استفهام به آن مرد عالم
چنين" گفت: آيا من اجازه دارم از تو پيروى كنم تا از آنچه به تو تعليم داده
شده، و مايه رشد و صلاح است به من بياموزى"؟ (قالَ لَهُ مُوسى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلى أَنْ تُعَلِّمَنِ
مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً).
از تعبير" رشدا" چنين استفاده مىشود كه علم هدف نيست، بلكه براى
راه يافتن به مقصود و رسيدن به خير و صلاح مىباشد، چنين علمى ارزشمند است و بايد
از استاد آموخت و مايه افتخار است.
***
ولى با كمال تعجب آن مرد عالم به موسى" گفت تو هرگز توانايى ندارى با
من شكيبايى كنى" (قالَ إِنَّكَ لَنْ
تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْراً).
***
و بلا فاصله دليل آن را بيان كرد و گفت:" تو چگونه مىتوانى در برابر
چيزى كه از رموزش آگاه نيستى شكيبا باشى"؟! (وَ كَيْفَ تَصْبِرُ عَلى ما لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْراً).
همانگونه كه بعدا خواهيم ديد، اين مرد عالم به ابوابى از علوم احاطه داشته كه
مربوط به اسرار باطن و عمق حوادث و پديدهها بوده، در حالى كه موسى نه مامور به
باطن بود و نه از آن آگاهى چندانى داشت.
و در چنين مواردى بسيار مىشود كه چهره ظاهر حوادث با آنچه در باطن و درون
آنها است متفاوت است، چه بسا ظاهر آن بسيار زننده و يا ابلهانه است، در حالى كه در
باطن بسيار مقدس، حساب شده و منطقى است.
در چنين موردى آن كس كه ظاهر را مىبيند عنان صبر و اختيار را از كف
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 12 صفحه : 487