از تعبيرات آيات فوق به خوبى استفاده مىشود كه اصحاب كهف اصرار داشتند در آن
محيط كسى از جايگاه آنها آگاه نشود، مبادا آنها را مجبور به قبول آئين بتپرستى
كنند، و يا به بدترين وضعى آنها را به قتل برسانند يعنى سنگسارشان كنند، آنها
مىخواستند ناشناخته بمانند تا از اين طريق بتوانند نيروى خود را براى مبارزات
آينده، و يا لا اقل براى حفظ ايمان خويش نگهدارند.
اين خود يكى از اقسام" تقيه سازنده" است، زيرا حقيقت تقيه اين است
كه انسان از به هدر دادن نيروها جلوگيرى كند و با پوشاندن خويش يا عقيده خويش
موجوديت خود را حفظ كند، تا در موقع لزوم بتواند به مبارزات مؤثر خود ادامه دهد.
بديهى است آنجا كه اخفاى عقيده باعث شكست هدف و برنامهها است در اينجا تقيه
ممنوع است، بايد همه چيز را آشكار كرد و لو بلغ ما بلغ (هر آنچه باداباد!).
3- كانون قرآن لطف است
جمله" و ليتلطف" كه طبق مشهور درست نقطه وسط قرآن مجيد از نظر شماره
كلمات است خود داراى لطف خاص و معنى بسيار لطيفى است، زيرا از ماده" لطف و
لطافت" گرفته شده كه در اينجا به معنى دقت و ظرافت به خرج دادن است، يعنى
مامور تهيه غذا آن چنان برود و بازگردد كه هيچكس از ماجراى آنها
[1] وسائل جلد 4 ابواب دعا باب 67
حديث 4 براى توضيح بيشتر به جلد اول تفسير سوره بقره ذيل آيه 186 مراجعه فرمائيد.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 12 صفحه : 376