نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 12 صفحه : 361
مىشود كه اصحاب كهف در محيط و زمانى مىزيستند كه بتپرستى و كفر، آنها را
احاطه كرده بود و يك حكومت جبار و ستمگر كه معمولا حافظ و پاسدار شرك و كفر و جهل
و غارتگرى و جنايت است بر سر آنها سايه شوم افكنده بود.
اما اين گروه از جوانمردان كه از هوش و صداقت كافى برخوردار بودند سرانجام به
فساد اين آئين پى بردند و تصميم بر قيام گرفتند و در صورت عدم توانايى، مهاجرت
كردن از آن محيط آلوده.
***
لذا قرآن به دنبال بحث گذشته مىگويد:" ما دلهاى آنها را محكم
ساختيم، در آن هنگام كه قيام كردند و گفتند پروردگار ما پروردگار آسمانها و زمين
است" (وَ رَبَطْنا عَلى قُلُوبِهِمْ إِذْ قامُوا
فَقالُوا رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
" ما هرگز غير از او معبودى را نمىپرستيم" (لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ إِلهاً).
اگر چنين بگوئيم و كسى را جز او معبود بدانيم" سخنى گزاف و دور از حق
گفتهايم" (لَقَدْ قُلْنا إِذاً شَطَطاً).
از جمله" رَبَطْنا عَلى قُلُوبِهِمْ" استفاده مىشود كه نخست فكر توحيد در دل آنها پيدا
شد ولى توانايى بر اظهار آن را نداشتند، اما خداوند دلهاى آنها را استحكام بخشيد و
به آنها قدرت و شهامت داد تا بپاخيزند و آشكارا نداى توحيد سر دهند.
آيا نخستين بار در برابر پادشاه جبار زمان" دقيانوس" چنين اظهارى را
كردند، و يا در ميان توده مردم، و يا هر دو و يا خودشان در ميان خود؟ درست روشن
نيست، ولى ظاهر تعبير به" قاموا" اين است كه اين سخن را در ميان مردم يا
در برابر سلطان ظالم گفتهاند.
" شطط" (بر وزن وسط) به معنى خارج شدن از حد، و افراط در دورى است،
لذا به سخنانى كه بسيار دور از حق است، شطط گفته مىشود، و اگر
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 12 صفحه : 361