نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 12 صفحه : 317
عَلى مُكْثٍ) [1] و باز براى تاكيد بيشتر مىگويد تمامى اين قرآن را بطور
قطع ما نازل كرديم (وَ نَزَّلْناهُ
تَنْزِيلًا).
بدون شك براى افراد سطحى مخصوصا اگر بهانهجو باشند اين اشكال در كيفيت نزول
قرآن پيدا خواهد شد كه چرا اين كتاب آسمانى بزرگ كه پايه و مايه اسلام است، و
رهنماى كل بشر، و محور همه قوانين حقوقى اجتماعى و سياسى و عبادى مسلمانان محسوب
مىشود، به صورت كامل يك جا بر پيامبر اسلام ص نازل نگرديد، تا مردم پيوسته آن را
از آغاز بخوانند و تا انجامش با خبر باشند؟! ولى كمى دقت براى حل اين ايراد كافى
است زيرا:
اولا قرآن گر چه نامش كتاب است، ولى همچون كتابهاى تاليفى انسانها نمىباشد كه
بنشينند و موضوعى را در نظر بگيرند، و فصول و ابوابش را تنظيم كنند، و برشته تحرير
در آورند، بلكه كتابى است كه با حوادث عصر خود يعنى با بيست و سه سال دوران نبوت
پيامبر اسلام ص با رويدادهايش پيوند و ارتباط ناگسستنى دارد.
چگونه ممكن است كتابى كه با حوادث بيست و سه سال در ارتباط بوده يك جا و در يك
روز نازل شود؟! مگر ممكن است همه حوادث 23 سال را در يك روز جمعآورى كرد، تا
مسائل مربوط به آن يك جا در قرآن نازل شود؟! فى المثل قسمتهاى زيادى در قرآن در
رابطه با غزوات اسلامى است، و بخشهايى در باره عملكردهاى منافقان. و مسائلى در
مورد هيئتهايى كه از اقوام مختلف نزد
[1] منصوب بودن" قرآنا" در
آيه فوق، به عقيده بسيارى از مفسران بوسيله فعل مقدرى است كه" فرقناه"
آن را تفسير مىكند، و در تقدير چنين بوده است" و فرقنا قرآنا".
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 12 صفحه : 317