نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 12 صفحه : 143
ولى ابو سفيان گفت: فكر مىكنم بعضى از سخنانش حق است، ابو جهل اظهار داشت او
ديوانه است و ابو لهب اضافه كرد او كاهن است، ديگرى گفت او شاعر است و به دنبال
اين سخنان ناموزون و نسبتهاى ناروا آيات فوق نازل گشت [1]
تفسير: بيخبران مغرور و موانع شناخت
به دنبال آيات گذشته اين سؤال براى بسيارى پيش مىآيد كه با وضوح مساله توحيد
به طورى كه همه موجودات جهان به آن گواهى مىدهند چرا مشركان اين واقعيت را
نمىپذيرند؟ چرا آنها اين آيات گويا و رساى قرآن را مىشنوند و بيدار نمىشوند؟!
آيات مورد بحث مىتواند اشاره به پاسخ اين سؤال باشد.
نخستين آيه مىگويد:" اى پيامبر! هنگامى كه قرآن مىخوانى ميان تو و آنها
كه ايمان به آخرت ندارند، حجاب و پوششى قرار مىدهيم" (وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ
الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً).
اين حجاب و پرده، همان لجاجت و تعصب و خودخواهى و غرور و جهل و نادانى بود كه
حقايق قرآن را از ديدگاه فكر و عقل آنها مكتوم مىداشت و به آنها اجازه نمىداد
حقايق روشنى همچون توحيد و معاد و صدق دعوت پيامبر ص و مانند آنها را درك كنند.
در اينكه مستور در اينجا صفت براى حجاب است، يا براى شخص پيامبر ص، و يا حقايق
قرآن، بحثى داريم كه در نكات آخر مىخوانيد، همچنين در چگونگى نسبت دادن ايجاد اين
حجاب به خداوند سخنى است كه در آنجا خواهد آمد.
***
آيه بعد اضافه مىكند كه" ما بر دلهاى آنها پوششهايى قرار دادهايم
تا قرآن