نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 11 صفحه : 86
كتابش (اصل
انواع) تصريح مىكند كه من در عين قبول تكامل انواع، خدا پرستم، و اصولا بدون قبول
وجود خدا نمىتوان تكامل را توجيه كرد.
به اين عبارت
دقت كنيد:" او با وجود قبول علل طبيعى براى ظهور انواع مختلف جانداران،
همواره به خداى يگانه، مؤمن باقى ميماند، و تدريجا كه سن او افزايش حاصل مىكند
احساس درونى مخصوصى به درك قدرتى ما فوق بشر در او تشديد مىگردد، به حدى كه معماى
آفرينش را براى انسان لا ينحل مىيابد" [1]
اصولا او معتقد بود كه هدايت و رهبرى انواع، در اين پيچ و خم عجيب تكامل، و تبديل
يك موجود زنده بسيار ساده به اين همه انواع مختلف و متنوع جانداران بدون وجود يك
نقشه حساب شده و دقيق از طرف يك عقل كل امكان پذير نيست! راستى هم چنين است آيا از
يك ماده واحد و بسيار ساده و پست، اينهمه مشتقات شگفتانگيز و عجيب، كه هر كدام
براى خود تشكيلات مفصلى دارد، به وجود آوردن بدون تكيه بر يك علم و قدرت بى پايان امكان
پذير است؟
نتيجه اينكه:
غوغاى تضاد عقيده تكامل انواع با مساله خداشناسى يك غوغاى بىاساس و بى دليل بوده
است (خواه فرضيه تكامل را بپذيريم يا نپذيريم).
تنها اين
مساله باقى مىماند كه آيا فرضيه تكامل انواع با تاريخچهاى كه قرآن براى آفرينش
آدم ذكر كرده است تضادى دارد يا نه؟! كه ذيلا از آن بحث مىشود.
قرآن و
مساله تكامل
جالب اينكه
هم طرفداران تكامل انواع و هم منكران آن يعنى آنها كه در