نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 11 صفحه : 43
(آيه 9) آمده و از مسائلى است كه ممكن است براى
افراد ناآگاه سؤالهاى بدون جوابى ترسيم كند لازم است نخست نظرى به آراء مفسران
بزرگ اسلامى بيفكنيم، سپس آنچه را كه ترجيح مىدهيم بيان كنيم.
1- بعضى
مانند نويسنده" تفسير فى ظلال" به راحتى از اين آيات و مانند آن گذشته و
به عنوان اينكه اينها حقايقى است كه درك آن براى ما ممكن نيست و بايد به آنچه در
عمل واقعى ما در اين زندگى مؤثر است بپردازيم به تفسير اجمالى قناعت كرده، و از
توضيح و تبيين اين مساله صرف نظر نموده است.
او چنين
مىنويسد: شيطان چيست؟ و چگونه مىخواهد استراق سمع كند؟
و چه چيز را
استراق مىكند؟ همه اينها از غيبهاى الهى است كه از خلال نصوص نمىتوان به آن دست
يافت، و پرداختن به آن نتيجهاى ندارد، زيرا بر عقيده ما چيزى نمىافزايد، و جز
اشتغال فكر انسان به امرى كه به او ارتباط خاصى ندارد و او را از انجام عمل حقيقيش
در اين زندگى باز مىدارد ثمرهاى نخواهد داشت، به علاوه درك تازهاى نسبت به
حقيقت جديدى به ما نمىدهد"! [1] ولى نبايد
ترديد داشت كه قرآن يك كتاب بزرگ انسانسازى و تربيت و حيات است، اگر چيزى ارتباط
به حيات انسانها نداشته باشد مطلقا در آن مطرح نخواهد شد، همه آن درس است، درس
زندگى، به علاوه هيچكس نمىتواند اين سخن را بپذيرد كه در قرآن حقايق ناگشودنى
باشد، مگر قرآن نور و كتاب مبين نيست؟ و مگر براى فهم و تدبر و هدايت مردم نازل
نشده؟ چگونه فهم اين آيات به ما ارتباط ندارد؟
به هر حال ما
اين طرز موضعگيرى را در برابر اين گونه آيات و مانند آن نمىپسنديم.
2- جمع قابل
توجهى از مفسران، مخصوصا مفسران پيشين، اصرار دارند