نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 11 صفحه : 414
هنگامى كه خارج شد، وسوسههاى شيطانى براى عمل منافى عفت در دل او پيدا شد،
اما بلافاصله در اين فكر فرو رفت، كه اگر فردا پيامبر ص از او در اين باره سؤال
كند چه بگويد، بگويد چنين عملى را مرتكب نشده است، اينكه دروغ است و اگر راست
بگويد حد بر او جارى مىشود، و همين گونه در رابطه با ساير كارهاى خلاف اين طرز
فكر و سپس خود دارى و اجتناب براى او پيدا شد و به اين ترتيب ترك دروغ سرچشمه ترك
همه گناهان او گرديد.
3- دروغ سرچشمه نفاق است-
چرا كه راستگويى يعنى هماهنگى زبان و دل، و بنا بر اين دروغ ناهماهنگى اين دو
است، و نفاق نيز چيزى جز تفاوت ظاهر و باطن نيست.
در آيه 77 سوره توبه مىخوانيم:
فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فِي قُلُوبِهِمْ إِلى يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِما
أَخْلَفُوا اللَّهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ:" اعمال آنها نفاقى در دلهايشان تا روز قيامت ايجاد
كرد، به خاطر اينكه عهد خدا را شكستند و به خاطر اينكه دروغ مىگفتند".
4- دروغ با ايمان سازگار نيست-
اين واقعيت نه تنها در آيه مورد بحث كه در احاديث اسلامى نيز منعكس است: در
حديثى چنين مىخوانيم: سئل رسول اللَّه (ص) يكون المؤمن جبانا؟ قال نعم، قيل و
يكون بخيلا؟ قال نعم، قيل يكون كذابا؟ قال لا!" از پيامبر پرسيدند آيا انسان
با ايمان ممكن است (گاهى) ترسو باشد فرمود: آرى، باز پرسيدند آيا ممكن است
(احيانا) بخيل باشد فرمود: آرى، پرسيدند آيا ممكن است كذاب و دروغگو باشد؟ فرمود
نه"! [1] چرا كه
دروغ از نشانههاى نفاق است و نفاق با ايمان سازگار نيست.
و نيز به همين دليل اين سخن از امير مؤمنان ع نقل شده است:
لا يجد العبد طعم الايمان حتى يترك الكذب هزله وجده: