نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 11 صفحه : 336
و فطرى در آن لحظه به صورت" فعليت" در انسان نبود، تنها استعداد و
قوه آن در نهاد آدمى وجود داشت، و به تعبير ديگر، ما، در لحظه تولد از همه چيز
غافل بوديم حتى از خويشتن خويش، ولى درك بسيارى از حقايق به صورت بالقوه در ما
نهفته بود، كم كم چشم ما قدرت بينايى پيدا كرد و گوش قدرت شنوايى، و عقل قدرت درك
و تجزيه و تحليل يافت و ما از اين مواهب سهگانه الهى بهرهمند شديم، نخست تصورات
بسيارى از اشياء را از طريق حس درك كرديم، و آن را به عقل سپرديم سپس از آنها
مفاهيم كلى، و كلىتر، ساختيم و از طريق" تعميم" و" تجريد" به
حقايق عقلى دست يافتيم.
قدرت تفكر ما به جايى مىرسد كه از خويشتن (به عنوان يك علم حضورى آگاه
مىشويم) سپس علوم و دانشهايى كه بصورت بالقوه در نهاد ما بود، جان مىگيرد و
فعليت پيدا مىكند، و ما اين علوم بديهى و ضرورى را پايهاى قرار مىدهيم براى
شناخت علوم نظرى و غير بديهى.
بنا بر اين عموميت و كليت آيه كه مىگويد: در آغاز تولد هيچ نمىدانستيد تخصيص
و استثنايى بر نداشته است.
2- نعمت ابزار شناخت.
بدون شك هرگز عالم خارج به درون وجود ما راه نمىيابد، بلكه تصوير و ترسيم و
اشكالى از آن با وسائلى در روح ما نقش مىبندد، و به اين ترتيب هميشه شناخت ما
نسبت به جهان خارج به وسيله ابزارى صورت مىگيرد كه او همه مهمتر سمع و بصر (چشم و
گوش) است.
اين ابزار آنچه را از خارج دريافتهاند به ذهن و فكر ما منتقل مىسازند و ما
با نيروى عقل و انديشه آن را در مىيابيم و به تجزيه و تحليل آن مىپردازيم:
به همين دليل در آيه فوق، پس از بيان عدم آگاهى مطلق انسان به هنگام گام نهادن
در اين جهان، مىفرمايد:" خداوند چشم و گوش و دل را در اختيارتان
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 11 صفحه : 336