responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 11  صفحه : 266

57- آنها (در پندار خود) براى خداوند دخترانى قرار مى‌دهند، منزه است او (از اينكه فرزندى داشته باشد) ولى براى خودشان آنچه را ميل دارند قائل مى‌شوند.

58- در حالى كه هر گاه به يكى از آنها بشارت دهند دخترى نصيب تو شده صورتش (از فرط ناراحتى) سياه مى‌شود، و مملو از خشم مى‌گردد! 59- از قوم و قبيله خود بخاطر بشارت بدى كه به او داده شده متوارى مى‌گردد (و نمى‌داند) آيا او را با قبول ننگ نگهدارد، يا در خاك پنهانش كند؟ چه بد حكمى مى‌كنند؟! 60- براى آنها كه ايمان به سراى آخرت ندارند صفات زشت است، و براى خدا صفات عالى است و او عزيز و حكيم است.

تفسير: آنجا كه تولد دختر ننگ بود!

از آنجا كه در آيات گذشته بحثهايى مستدل پيرامون نفى شرك و بت پرستى آمده بود، اين آيات به بخشى از بدعتهاى شوم و عادتهاى زشت مشركان مى‌پردازد تا دليل ديگرى باشد براى محكوم ساختن شرك و بت پرستى، و در همين رابطه به سه قسمت از اين بدعتها و عادات شوم اشاره مى‌كند.

نخست مى‌گويد:

" اين مشركان براى بتهايى كه هيچگونه سود و زيانى از آنها سراغ ندارند، سهمى از آنچه به آنها روزى داده‌ايم قرار مى‌دهند" (وَ يَجْعَلُونَ لِما لا يَعْلَمُونَ نَصِيباً مِمَّا رَزَقْناهُمْ‌) [1]


[1] مفسران در معنى جمله‌ لِما لا يَعْلَمُونَ‌ و ضميرى كه در اين جمله است، دو تفسير ذكر كرده‌اند نخست اينكه ضمير" لا يعلمون" به مشركان باز گردد، يعنى مشركان سهمى براى بتها قرار مى‌دادند كه از آنها خير و شرى سراغ نداشتند (و ما نيز همين تفسير را در بالا انتخاب كرديم) ديگر اينكه ضمير به خود بتها باز گردد يعنى براى بتها كه مطلقا شعور و علم و عقل نداشتند، سهمى قرار مى‌دادند، ولى در اين صورت يك نوع تضاد در تعبيرات آيه احساس مى‌شود زيرا" ما" معمولا براى موجود غير عاقل است، در حالى كه صيغه يعلمون معمولا براى جمع عاقل است (و اين دو با هم سازگار نيست) اما بنا بر تفسير اول" ما" به بتها اشاره مى‌كند و" لا يعلمون" به عبادت كنندگان آنها.

نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 11  صفحه : 266
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست