نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 11 صفحه : 100
بود و اين بشارت
به او نيز داده شد، چنان كه در آيه 71 سوره هود مىخوانيم:
وَ
امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ:"
همسر او ايستاده بود، خنديد و ما او را بشارت به اسحاق داديم".
اين را نيز
مىدانيم ساره مادر اسحاق است و ابراهيم قبلا از هاجر (همان كنيزى كه به همسرى
انتخاب كرده بود) صاحب پسرى بنام اسماعيل شده بود.
***
ولى
ابراهيم به خوبى مىدانست كه از نظر موازين طبيعى تولد چنين فرزندى از او بسيار
بعيد است، هر چند در برابر قدرت خدا هيچ چيزى محال نيست، ولى توجه به موازين عادى
و طبيعى تعجب او را برانگيخت، لذا" گفت: آيا چنين بشارتى به من مىدهيد در
حالى كه من به سن پيرى رسيدهام"؟! (قالَ أَ
بَشَّرْتُمُونِي عَلى أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ).
" راستى
به چه چيز مرا بشارت مىدهيد"؟ (فَبِمَ تُبَشِّرُونَ).
آيا به امر و
فرمان خدا است اين بشارت شما يا از ناحيه خودتان؟ صريحا بگوئيد تا اطمينان بيشتر
پيدا كنم! تعبير به" مَسَّنِيَ الْكِبَرُ"
(پيرى مرا لمس كرده است) اشاره به اين است كه آثار پيرى از موى سپيدم، و از چينهاى
صورتم، نمايان است، و آثار آن را در تمام وجود خود به خوبى لمس مىكنم.
ممكن است
گفته شود كه ابراهيم از اين نظر آدم خوشسابقهاى بود چرا كه در همين سن پيرى
فرزندش اسماعيل متولد شده بود، و با توجه به آن نبايد ديگر در مورد مولود جديد
يعنى اسحاق تعجب كند، ولى بايد دانست كه اولا در ميان تولد اسماعيل و اسحاق به
گفته بعضى از مفسران بيش از ده سال فاصله بود و با گذشتن ده سال آن هم در سن بالا،
احتمال تولد فرزند بسيار كاهش مىيابد، ثانيا وقوع يك مورد بر خلاف موازين عادى كه
ممكن است جنبه استثنايى داشته
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 11 صفحه : 100