نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 63
آنها در
انتظار اين هستند كه ببينند آيا گناه بزرگشان قابل عفو و اغماض و بخشش است يا نه،
لذا رو به سوى برادر كردند و گفتند:
" به
خدا سوگند خداوند تو را بر ما مقدم داشته است" و از نظر علم و حلم و عقل و
حكومت، فضيلت بخشيده (قالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَكَ
اللَّهُ عَلَيْنا) [1]" هر
چند ما خطاكار و گنهكار بوديم" (وَ إِنْ كُنَّا
لَخاطِئِينَ) [2]
***
اما يوسف كه حاضر نبود اين حال شرمندگى
برادران مخصوصا به هنگام پيروزيش ادامه يابد، و يا اينكه احتمالا اين معنى به
ذهنشان خطور كند كه ممكن است يوسف در اينجا در مقام انتقامجويى بر آيد، بلافاصله
با اين جمله به آنها امنيت و آرامش خاطر داد" و گفت: امروز هيچگونه سرزنش و
توبيخى بر شما نخواهد بود" (قالَ لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ
الْيَوْمَ) [3] فكرتان آسوده، و وجدانتان راحت باشد، و غم و
اندوهى از گذشته به خود راه ندهيد، سپس براى اينكه به آنها خاطرنشان كند كه نه
تنها حق او بخشوده شده است، بلكه حق الهى نيز در اين زمينه با اين ندامت و پشيمانى
قابل
[1]" آثرك" از ماده" ايثار"
در اصل به معنى جستجوى اثر چيزى است، و از آنجا كه به فضل و نيكى" اثر"
گفته مىشود، اين كلمه به معنى برترى دادن و فضيلت بخشيدن آمده است، بنا بر اين
آثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنا مفهومش اين مىشود كه خداوند ترا
بر ما فضيلت بخشيد (البته بخاطر كارهاى نيك تو و اعمال بد ما).
[2] فخر رازى در تفسيرش مىگويد: ميان"
خاطى" و" مخطى" اين فرق است كه خاطى را به كسى مىگويند كه عمدا
كار خلافى مىكند و مخطى به كسى كه از روى اشتباه.
[3]" تثريب" در اصل از ماده"
ثرب" (بر وزن سرو) به پوسته نازكى از پيه مىگويند كه روى معده و رودهها را
مىپوشاند و تثريب به معنى كنار زدن آنست سپس به معنى سرزنش و توبيخ و ملامت آمده
گويى با اين كار پرده گناه از چهره طرف كنار زده مىشود (به قاموس و مفردات راغب و
تفسير فخر رازى و روح المعانى مراجعه شد).
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 63