responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 10  صفحه : 53

بوديد؟ [1] سپس يعقوب به خويشتن بازگشت و گفت: من زمام صبر را از دست نمى‌دهم و" شكيبايى نيكو و خالى از كفران مى‌كنم" (فَصَبْرٌ جَمِيلٌ‌) [2]" اميدوارم خداوند همه آنها (يوسف و بن‌يامين و فرزند بزرگم) را به من بازگرداند" (عَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَنِي بِهِمْ جَمِيعاً).

چرا كه من مى‌دانم" او از درون دل همه آگاه است و از همه حوادثى كه گذشته و مى‌گذرد با خبر به علاوه او حكيم است و هيچ كارى را بدون حساب نمى‌كند". (إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ‌).

***
در اين حال غم و اندوهى سراسر وجود يعقوب را فرا گرفت و جاى خالى بن‌يامين همان فرزندى كه مايه تسلى خاطر او بود، وى را به ياد يوسف عزيزش افكند، به ياد دورانى كه اين فرزند برومند با ايمان باهوش زيبا در آغوشش بود و استشمام بوى او هر لحظه زندگى و حيات تازه‌اى به پدر مى‌بخشيد، اما امروز نه تنها اثرى از او نيست بلكه جانشين او بن‌يامين نيز به سرنوشت دردناك و مبهمى همانند او گرفتار شده است،" در اين هنگام روى از فرزندان برتافت و گفت:

وا اسفا بر يوسف"! (وَ تَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قالَ يا أَسَفى‌ عَلى‌ يُوسُفَ‌).

برادران كه از ماجراى بن‌يامين، خود را شرمنده در برابر پدر مى‌ديدند، از شنيدن نام يوسف در فكر فرو رفتند و عرق شرم بر جبين آنها آشكار گرديد.

اين حزن و اندوه مضاعف، سيلاب اشك را، بى اختيار از چشم يعقوب‌


[1] و اينكه بعضى احتمال داده‌اند كه اين جمله اشاره به جريان يوسف باشد بعيد است زيرا مساله جدا كردن يوسف از پدر و مادر در آيات فوق ابدا مطرح نيست.

[2] در باره صبر جميل به ذيل آيه 18 همين سوره مراجعه فرمائيد.

نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 10  صفحه : 53
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست