نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 47
ديگرى را به
جاى او نيز از طرف عزيز، پذيرفته نشد لذا مايوس شدند و تصميم به مراجعت به كنعان و
گفتن ماجرا براى پدر را گرفتند، قرآن مىگويد:
"
هنگامى كه آنها از عزيز مصر- يا از نجات برادر- مايوس شدند به گوشهاى آمدند و خود
را از دگران جدا ساختند و به نجوى و سخنان در گوشى پرداختند" (فَلَمَّا
اسْتَيْأَسُوا مِنْهُ خَلَصُوا نَجِيًّا).
"
خلصوا" يعنى" خالص شدند" كنايه از جدا شدن از ديگران و تشكيل جلسه
خصوصى است، و" نجى" از ماده" مناجات"، در اصل از"
نجوه" به معنى سرزمين مرتفع گرفته شده، چون سرزمينهاى مرتفع از اطراف خود جدا
هستند و جلسات سرى و سخنان در گوشى از اطرافيان جدا مىشود به آن" نجوى"
مىگويند (بنا بر اين نجوى، هر گونه سخن محرمانه را اعم از اينكه در گوشى باشد يا
در جلسه سرى، شامل مىشود).
جمله"
خلصوا نجيا" همانگونه كه بسيارى از مفسران گفتهاند از فصيحترين و زيباترين
تعبيرات قرآنى است كه در دو كلمه، مطالب فراوانى را كه در چند جمله بايد بيان
مىشد، بيان كرده است.
به هر
حال،" برادر بزرگتر در آن جلسه خصوصى به آنها گفت: مگر نمىدانيد كه پدرتان
از شما پيمان الهى گرفته است كه بنيامين را به هر قيمتى كه ممكن است باز
گردانيد" (قالَ كَبِيرُهُمْ أَ لَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ
أَباكُمْ قَدْ أَخَذَ عَلَيْكُمْ مَوْثِقاً مِنَ اللَّهِ).
و" شما
همان كسانى هستيد كه پيش از اين نيز در باره يوسف، كوتاهى كرديد" و سابقه خود
را نزد پدر بد نموديد، (وَ مِنْ قَبْلُ ما فَرَّطْتُمْ
فِي يُوسُفَ) [1]
[1]" فرطتم" از ماده"
تفريط" در اصل از" فروط" (بر وزن شروط) به معنى مقدم شدن است، و
هنگامى كه به باب تفعيل در آيد به معنى كوتاهى در تقدم خواهد بود و اما هنگامى كه
از باب افعال (افراط) باشد به معنى اسراف و تجاوز در تقدم است.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 47