نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 36
دانستند
جريان چيست؟ رو به آنها كرده" گفتند: به خدا سوگند شما ميدانيد ما نيامدهايم
در اينجا فساد كنيم و ما هيچگاه سارق نبودهايم" (قالُوا
تَاللَّهِ لَقَدْ عَلِمْتُمْ ما جِئْنا لِنُفْسِدَ فِي الْأَرْضِ وَ ما كُنَّا
سارِقِينَ).
اينكه گفتند
شما خود مىدانيد كه ما اهل فساد و سرقت نيستيم شايد اشاره به اين باشد كه شما
سابقه ما را به خوبى داريد كه در دفعه گذشته قيمت پرداختى ما را در بارهايمان
گذاشتيد و ما مجددا به سوى شما بازگشتيم و اعلام كرديم كه حاضريم همه آن را به شما
بازگردانيم، بنا بر اين كسانى كه از يك كشور دور دست براى اداى دين خود
بازمىگردند چگونه ممكن است دست به سرقت بزنند؟
به علاوه
گفته مىشود آنها به هنگام ورود در مصر دهان شترهاى خود را با دهان بند بسته بودند
تا به زراعت و اموال كسى زيان نرسانند، ما كه تا اين حد رعايت مىكنيم كه حتى
حيواناتمان ضررى به كسى نرسانند، چگونه ممكن است چنين كار قبيحى مرتكب شويم؟!
***
در اين هنگام ماموران رو به آنها كرده" گفتند اگر شما دروغ بگوئيد جزايش
چيست؟" (قالُوا فَما جَزاؤُهُ إِنْ كُنْتُمْ كاذِبِينَ).
***
و"
آنها در پاسخ گفتند: جزايش اين است كه هر كس پيمانه ملك، در" بار" او
پيدا شود خودش را، توقيف كنيد و به جاى آن برداريد" (قالُوا
جَزاؤُهُ مَنْ وُجِدَ فِي رَحْلِهِ فَهُوَ جَزاؤُهُ).
" آرى
ما اين چنين ستمكاران را كيفر مىدهيم" (كَذلِكَ
نَجْزِي الظَّالِمِينَ).
***
در اين
هنگام يوسف دستور داد كه بارهاى آنها را بگشايند و يك يك بازرسى
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 36