responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 10  صفحه : 33

70- و هنگامى كه بارهاى آنها را بست ظرف آبخورى ملك را در بار برادرش قرار داد سپس كسى صدا زد اى اهل قافله شما سارق هستيد! 71- آنها رو به سوى او كردند. و گفتند چه چيز گم كرده‌ايد؟

72- گفتند پيمانه ملك را، و هر كس آن را بياورد يك بار شتر (غله) به او داده مى‌شود و من ضامن (اين پاداش هستم).

73- گفتند به خدا سوگند شما ميدانيد ما نيامده‌ايم كه در اين سرزمين فساد كنيم و ما (هرگز) دزد نبوده‌ايم.

74- آنها گفتند اگر دروغگو باشيد كيفر شما چيست؟

75- گفتند هر كس (آن پيمانه) در بار او پيدا شود خودش كيفر آن خواهد بود (و بخاطر اين كار برده خواهد شد) ما اينگونه ستمگران را كيفر مى‌دهيم.

76- در اين هنگام (يوسف) قبل از بار برادرش به كاوش بارهاى آنها پرداخت، و سپس آن را از بار برادرش بيرون آورد، اينگونه راه چاره به يوسف ياد داديم او هرگز نمى‌توانست برادرش را مطابق آئين ملك (مصر) بگيرد مگر آنكه خدا بخواهد، درجات هر كس را بخواهيم بالا مى‌بريم و برتر از هر صاحب علمى، عالمى است.

تفسير طرحى براى نگهدارى برادر

سرانجام برادران وارد بر يوسف شدند، و به او اعلام داشتند كه دستور تو را به كار بستيم و با اينكه پدر در آغاز موافق فرستادن برادر كوچك با ما نبود با اصرار او را راضى ساختيم، تا بدانى ما به گفته و عهد خود وفاداريم.

يوسف، آنها را با احترام و اكرام تمام پذيرفت، و به ميهمانى خويش دعوت كرد، دستور داد هر دو نفر در كنار سفره يا طبق غذا قرار گيرند، آنها چنين كردند، در اين هنگام بنيامين كه تنها مانده بود گريه را سر داد و گفت: اگر برادرم يوسف زنده بود، مرا با خود بر سر يك سفره مى‌نشاند، چرا كه از يك پدر و مادر بوديم، يوسف رو به آنها كرد و گفت: مثل اينكه برادر كوچكتان تنها

نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 10  صفحه : 33
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست