نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 179
اين حديث
مىخوانيم كه امام به يكى از ياران خود فرمود: چرا فلان كس از تو شكايت دارد؟ عرض
كرد: شكايتش به خاطر اين است كه من حقم را تا آخر از او گرفتم، هنگامى كه امام اين
سخن را شنيد به حالت غضبناك نشست، سپس فرمود:
كانك اذ
استقصيت حقك لم تسئ ا رأيت ما حكى اللَّه عز و جل: وَ
يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ، ا تراهم يخافون اللَّه ان يجور
عليهم لا و اللَّه ما خافوا الا الاستقصاء فسماه اللَّه عز و جل سوء الحساب فمن
استقصى فقد اسائه:
" گويا
گمان مىكنى اگر تا آخرين مرحله حقت را بگيرى بدى نكردى، اين چنين نيست، آيا سخن
خدا را نديدهاى كه مىفرمايد: وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ
(بدكاران از بدى حساب مىترسند) آيا تو فكر مىكنى كه آنها از اين مىترسند كه خدا
بر آنها ستم كند؟ نه به خدا سوگند، آنها از اين مىترسند كه خدا حساب آنها را
دقيقا و تا آخرين مرحله برسد، خداوند نام اين را سوء حساب نهاده است و بنا بر اين
هر كسى زياد دقت و سختگيرى در كشيدن حساب بكند بد حسابى كرده است"
[1] بعضى ديگر گفتهاند كه منظور از" سوء الحساب" آنست كه
محاسبه آنها توام با سرزنش و توبيخ و مانند آن است، كه علاوه بر وحشت از اصل حساب
آنها را رنج مىدهد.
بعضى ديگر
نيز گفتهاند منظور از" سوء الحساب"، سوء الجزاء است، اين يعنى پاداش
بدى براى آنهاست، اين درست به آن ميماند كه مىگوئيم فلان كس حسابش پاك است و يا
فلان كس حسابش تيره و تاريك است، يعنى نتيجه حساب آنها خوب يا بد است، و يا اينكه
مىگوئيم" حساب فلان كس را كف دست او بگذار!"، يعنى بر طبق كارش مجازاتش
كن.
[1] تفسير برهان جلد 2 صفحه 288 (گر چه اين حديث
در تفسير آيه 21 اين سوره آمده است، ولى روشن است كه كلمه سوء الحساب را بطور كلى
و در همه جا معنى مىكند).
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 179