نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 158
و زمين
هستند، وجودشان مادى است و داراى سايهاند، بلكه تنها اشاره به آن دسته از
موجوداتى است كه سايه دارند، مثل اينكه گفته مىشود، علماء شهر و فرزندانشان در
فلان مجلس شركت كردند، يعنى فرزندان كسانى كه فرزند داشتند، و از اين جمله هرگز
استفاده نمىشود كه همه علماى شهر، صاحب فرزندند (دقت كنيد).
به هر حال
سايه گر چه يك امر عدمى بيش نيست كه همان فقدان نور است ولى چون از هر طرف، وجود
نور آن را احاطه كرده، براى خود موجوديت و آثارى دارد، و تصريح به اين كلمه در آيه
فوق شايد براى تاكيد است كه حتى سايههاى موجودات هم در پيشگاه خداوند خاضعند.
4-"
آصال" جمع" اصل" (بر وزن دهل) و آن نيز جمع" اصيل" است،
كه از ماده" اصل" گرفته شده و به معنى آخر روز است، از اين نظر كه اصل و
پايه شب محسوب مىشود! و" غدو" جمع" غداة" به معنى اول روز
است (و گاهى به معنى مصدرى نيز استعمال شده است).
گر چه سجده و
خضوع موجودات عالم هستى در برابر فرمان خدا مخصوص صبح و عصر نيست بلكه هميشگى و در
همه ساعات است، ولى ذكر اين دو موقع يا به عنوان كنايه از دوام اين موضوع است، مثل
اينكه مىگوئيم فلان كس هر صبح و شام مشغول تحصيل علم است، يعنى هميشه تحصيل علم
مىكند، و يا به خاطر آن است كه در جمله قبل، سخن از سايههاى موجودات به ميان
آمده و سايهها بيش از هر وقت در اول و آخر روز خود را نشان مىدهند،
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 158