نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 14
خودش كه شير
بود براى او مىفرستاد، و در مورد اعدامش فرمود" بيش از يك ضربه بر او نزنند
چرا كه او يك ضربه بيشتر نزده است"! يوسف نيز هنگامى كه در زندان بود رفيقى
مهربان، پرستارى دلسوز، دوستى صميمى و مشاورى خيرخواه، براى زندانيان محسوب مىشد،
و به هنگامى كه از زندان مىخواست بيرون آيد، نخست با اين جمله توجه جهانيان را
بوضع زندانيان، و حمايت از آنها، معطوف داشت، دستور داد بر سر در زندان بنويسند:
هذا قبور
الاحياء، و بيت الاحزان، و تجربه الاصدقاء، و شماتة الاعداء!:
" اينجا
قبر زندگان، خانه اندوهها، آزمايشگاه دوستان و سرزنشگاه دشمنان است"!
[1] و با اين دعا علاقه خويش را به آنها نشان داد: اللهم اعطف عليهم
بقلوب الاخيار، و لا تعم عليهم الاخبار:" بارالها! دلهاى بندگان نيكت را به
آنها متوجه ساز و خبرها را از آنها مپوشان" [2]
جالب اينكه در همان حديث فوق مىخوانيم:
فلذلك يكون
اصحاب السجن اعرف الناس بالاخبار فى كل بلدة
: به همين
دليل زندانيان در هر شهرى از همه به اخبار آن شهر آگاهترند"!! و ما خود اين
موضوع را در دوران زندان آزموديم كه جز در موارد استثنايى اخبار به صورت وسيعى از
طرق بسيار مرموزى كه مامورين زندان هرگز از آن آگاه نمىشدند به زندانيان مىرسيد،
و گاه كسانى كه تازه به زندان مىآمدند خبرهايى در درون زندان مىشنيدند كه در
بيرون از آن آگاهى نداشتند، كه اگر بخواهيم شرح نمونههاى آن را بدهيم از هدف دور
خواهيم شد.