نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 87
و مهم آنست كه انسان مراقب باشد اگر خداى ناكرده گناهى از او سر مىزند در
فاصله نزديك آن را با آب توبه و عمل صالح بشويد، مبادا به صورت رنگ ثابتى براى قلب
در آيد و بر آن مهر نهد.
در حديثى از امام باقر ع مىخوانيم:
ما من عبد مؤمن الا و فى قلبه نكتة بيضاء فاذا اذنب ذنبا خرج فى تلك النكتة
نكتة سوداء فان تاب ذهب ذلك السواد، و ان تمادى فى الذنوب زاد ذلك السواد حتى يغطى
البياض، فاذا غطى البياض لم يرجع صاحبه الى خير ابدا، و هو قول اللَّه عز و جل كَلَّا بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما كانُوا
يَكْسِبُونَ:
" هيچ بنده مؤمنى نيست مگر اينكه در قلب او يك نقطه (وسيع) سفيد و
درخشندهاى است هنگامى كه گناهى از او سر زند در ميان آن منطقه سفيد، نقطه سياهى
پيدا مىشود، اگر توبه كند آن سياهى بر طرف مىگردد و اگر به گناهان ادامه دهد بر
سياهى افزوده مىشود، تا تمام سفيدى را بپوشاند، و هنگامى كه سفيدى پوشانده شد ديگر
صاحب چنين دلى هرگز به خير و سعادت باز نمىگردد، و اين معنى گفتار خدا است كه
مىگويد:" كَلَّا بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما
كانُوا يَكْسِبُونَ" [1]
***
4- مقصود از" قلب" در قرآن
- چرا درك حقايق در قرآن به قلب نسبت داده شده است در حالى كه مىدانيم قلب مركز
ادراكات نيست بلكه تلمبهاى است براى گردش خون در بدن؟! در پاسخ چنين مىگوئيم:
" قلب" در قرآن به معانى گوناگونى آمده است، از جمله:
1- به معنى عقل و درك چنان كه در آيه 37 سوره" ق" مىخوانيم" إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرى لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْبٌ"" در اين مطالب تذكر و يادآورى است براى