نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 71
مىسازد و پيروان اديان آسمانى را در برابر منكران خدا و وحى و قيامت قرار
مىدهد و به همين دليل نخستين ويژگى پرهيزكاران ايمان به غيب ذكر شده است.
مؤمنان مرز جهان ماده را شكافته، و خويش را از چهار ديوارى آن گذراندهاند،
آنها با اين ديد وسيع با جهان فوق العاده بزرگترى ارتباط دارند در حالى كه مخالفان
آنها اصرار دارند انسان را همچون حيوانات در چهار ديوارى جهان ماده محدود كنند، و
اين سير قهقرايى را تمدن و پيشرفت و ترقى نام مىنهند! در مقايسه" درك و
ديد" اين دو، به اينجا مىرسيم كه" مؤمنان به غيب" عقيده دارند
جهان هستى از آنچه ما با حس خود درك مىكنيم بسيار بزرگتر و وسيعتر است، سازنده
اين عالم آفرينش، علم و قدرتى بى انتها، و عظمت و ادراكى بى نهايت دارد، او ازلى و
ابدى است. و عالم را طبق يك نقشه بسيار حساب شده و دقيق پىريزى كرده، در جهان
انسانها، روح انسانى فاصله زيادى ميان آنان و حيوانات ايجاد كرده، مرگ به معنى فنا
و نابودى نيست، بلكه يكى از مراحل تكاملى انسان و دريچهاى است به جهان وسيعتر و
پهناورتر.
در حالى كه يك فرد مادى معتقد است جهان هستى محدود است به آنچه ما مىبينيم و
علوم طبيعى براى ما ثابت كرده است: قوانين طبيعت يك سلسله قوانين جبرى است كه بدون
هيچگونه نقشه و برنامهاى پديد آورنده اين جهان است، نيروى خلاقه عالم حتى به
اندازه يك كودك خردسال هم عقل و شعور ندارد، بشر جزئى از طبيعت است و پس از مرگ
همه چيز پايان مىگيرد، بدن او متلاشى مىگردد، و اجزاى آن بار ديگر به مواد طبيعى
مىپيوندند، بقايى براى انسان نيست و ميان او و حيوان چندان فاصلهاى وجود ندارد [1] آيا اين دو
انسان با اين دو طرز تفكر با هم قابل مقايسهاند؟! آيا خط سير زندگى و رفتار آنها
در اجتماع يكسان است.