در اين هنگام پردههاى جهل و غرور و غفلت از مقابل چشمانشان كنار ميرود و
به اشتباه خود پى مىبرند، ولى از آنجا كه هيچ تكيه گاه و پناهگاهى ندارند از شدت
بيچارگى بى اختيار دست به دامن معبودان و رهبران خود مىزنند اما" در اين
هنگام رهبران گمراه آنها دست رد به سينه آنان مىكوبند و از پيروان خود تبرى
مىجويند" (إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ
الَّذِينَ اتَّبَعُوا).
" و در همين حال عذاب الهى را با چشم خود مىبينند و دستشان از همه جا
كوتاه مىشود" (وَ رَأَوُا الْعَذابَ وَ
تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ).
بديهى است منظور از معبودها در اينجا بتهاى سنگى و چوبى نيستند، بلكه انسانهاى
جبار و خودكامه و شياطينى هستند كه اين مشركان، خود را دربست در اختيارشان
گذاردند، و تسليم بىقيد و شرط در مقابل آنها شدند.
***
اما اين پيروان گمراه كه بىوفايى معبودان خود را چنين آشكارا مىبينند
براى تسلى دل خويشتن مىگويند:" اى كاش ما بار ديگر به دنيا باز مىگشتيم تا
از آنها تبرى جوييم، همانگونه كه آنها امروز از ما تبرى جستند"! (وَ قالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً
فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَما تَبَرَّؤُا مِنَّا).
اما چه سود كه كار از كار گذشته و بازگشتى بسوى دنيا نيست نظير همين سخن در
سوره زخرف آيه 37 به چشم مىخورد (حَتَّى إِذا
جاءَنا قالَ يا لَيْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ
الْقَرِينُ).
" او هنگامى كه در قيامت در محضر ما حضور مىيابد به رهبر گمراه كننده
[1] بعضى از مفسران كلمه"
لو" را در اينجا براى تمنى دانستهاند، ولى عده بيشترى آن را"
شرطيه" مىدانند، و در اين صورت جزاى آن محذوف است، و جملهاى همچون"
لراوا سوء فعلهم و سوء عاقبتهم" خواهد بود.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 566