responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 541

كه خواست تنها از آنجا برگردد همسرش شروع به گريه كرد كه يك زن و يك كودك شيرخوار در اين بيابان بى آب و گياه چه كند؟

اشكهاى سوزان او كه با اشك كودك شيرخوار آميخته مى‌شد قلب ابراهيم را تكان داد، دست به دعا برداشت و گفت:" خداوندا! من بخاطر فرمان تو همسر و كودكم را در اين بيابان سوزان و بدون آب و گياه تنها مى‌گذارم، تا نام تو بلند و خانه تو آباد گردد" اين را گفت و با آنها در ميان اندوه و عشقى عميق وداع گفت.

طولى نكشيد غذا و آب ذخيره مادر تمام شد و شير در پستان او خشكيد، بى‌تابى كودك شيرخوار و نگاههاى تضرع آميز او مادر را آن چنان مضطرب ساخت كه تشنگى خود را فراموش كرد و براى بدست آوردن آب به تلاش و كوشش برخاست، نخست به كنار كوه" صفا" آمد، اثرى از آب در آنجا نديد، برق سرابى از طرف كوه" مروه" نظر او را جلب كرد و به گمان آب به سوى آن شتافت و در آنجا نيز خبرى از آب نبود، از آنجا همين برق را بر كوه" صفا" ديد و به سوى آن باز گشت و هفت بار اين تلاش و كوشش براى ادامه‌ى حيات و مبارزه با مرگ تكرار شد، در آخرين لحظات كه طفل شير خوار شايد آخرين دقائق عمرش را طى مى‌كرد از نزديك پاى او- با نهايت تعجب- چشمه زمزم جوشيدن گرفت! مادر و كودك از آن نوشيدند و از مرگ حتمى نجات يافتند.

از آنجا كه آب رمز حيات است، پرندگان از هر سو به سمت چشمه آمدند و قافله‌ها با مشاهده پرواز پرندگان مسير خود را به سوى آن نقطه تغيير دادند و سرانجام از بركت فداكارى يك خانواده به ظاهر كوچك، مركزى بزرگ و با عظمت به وجود آمد.

امروز در كنار خانه خدا حريمى براى" هاجر" و فرزندش" اسماعيل" باز شده (به نام حجر اسماعيل) كه هر سال صدها هزار نفر از اطراف عالم به سراغ‌

نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 541
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست