نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 474
به ارث برده است مىشود.
قرآن بر اين منطق بى اساس، خط بطلان مىكشد و مىگويد: بهتر اين است كه به جاى
رنگ ظاهر و رنگهاى خرافاتى و تفرقهانداز، رنگ حقيقت و خدايى را بپذيريد تا روح و
جانتان از هر آلودگى پاك گردد.
راستى چه تعبير زيبا و لطيفى است؟ اگر مردم رنگ خدايى بپذيرند يعنى رنگ وحدت و
عظمت و پاكى و پرهيزكارى.
رنگ بى رنگى و عدالت و مساوات و برادرى و برابرى.
و رنگ توحيد و اخلاص، مىتوانند در پرتو آن به همه نزاعها و كشمكشها كه"
هر گاه بى رنگى اسير رنگ شود" به وجود مىآيد، از ميان بردارند، و ريشههاى شرك
و نفاق و تفرقه را بر كنند.
در حقيقت اين همان بى رنگى و حذف همه رنگها است.
در احاديث متعددى از امام صادق ع در تفسير اين آيه نقل شده كه" مقصود
از:" صِبْغَةَ اللَّهِ" آئين پاك اسلام است [1] اين حديث نيز اشاره به همان است كه در بالا گفته شد.
***
و از آنجا كه يهود و غير آنها گاه با مسلمانان به محاجه و گفتگو
برمىخاستند و مىگفتند: تمام پيامبران از ميان جمعيت ما برخاسته، و دين ما
قديمىترين اديان و كتاب ما كهنترين كتب آسمانى است، اگر محمد نيز پيامبر بود بايد
از ميان ما مبعوث شده باشد! گاه مىگفتند:" نژاد ما از نژاد عرب براى پذيرش
ايمان و وحى آمادهتر است، چرا كه آنها بتپرست بودهاند و ما نبوديم.
و گاه خود را فرزندان خدا مىناميدند و بهشت را در انحصار خودشان!