نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 313
مىكردند از آنچه در تورات پيرامون صفات پيامبر اسلام ص آمده بود به آنها خبر
مىدادند، بزرگان يهود از اين امر آگاه شدند و آنها را از اين كار نهى كردند، و
گفتند شما صفات محمد ص را كه در تورات آمده براى آنها بازگو نكنيد تا در پيشگاه
خدا دليلى بر ضد شما نداشته باشند، آيات فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت" [1]
***
تفسير: انتظار بيجا!
در اين آيات چنان كه ملاحظه مىكنيد قرآن، ماجراى بنى اسرائيل را رها كرده،
روى سخن را به مسلمانان نموده و نتيجه گيرى آموزندهاى مىكند، مىگويد:" شما
چگونه انتظار داريد كه اين قوم به دستورات آئين شما ايمان بياورند، با اينكه گروهى
از آنان سخنان خدا را مىشنيدند و پس از فهم و درك آن را تحريف مىكردند، در حالى
كه علم و اطلاع داشتند"؟! (أَ
فَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَ قَدْ كانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ
كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ
يَعْلَمُونَ).
بنا بر اين اگر مىبينيد آنها تسليم بيانات زنده قرآن و اعجاز پيامبر اسلام ص
نمىشوند نگران نباشيد، اينها فرزندان همان كسانى هستند كه به عنوان برگزيدگان قوم
همراه موسى به كوه طور رفتند و سخنان خدا را شنيدند و دستورهاى او را درك كردند، و
به هنگام بازگشت، آن را تحريف نمودند.
از جمله" وَ قَدْ كانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ ..." چنين استفاده مىشود كه همه آنها تحريفگر نبودند
بلكه اين تنها كار گروهى بوده كه شايد اكثريت را تشكيل مىدادند.