نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 307
دليل انحراف و موجب زيان است، همانگونه كه نمونهاش را در اين داستان مشاهده
كرديم.
بنى اسرائيل مامور بودند گاوى را ذبح كنند، بدون شك اگر قيد و شرط خاصى
مىداشت تاخير بيان از وقت حاجت ممكن نبود، و خداوند حكيم در همان لحظه كه به آنها
امر كرد بيان مىفرمود، بنا بر اين وظيفه آنها در اين زمينه قيد و شرطى نداشته، و
لذا" بقره" به صورت" نكره" در اينجا ذكر شده است.
ولى آنها بى اعتنا به اين اصل مسلم، شروع به سؤالات گوناگون كردند، شايد براى
اينكه مىخواستند حقيقت، لوث گردد و قاتل معلوم نشود، و اين اختلاف هم چنان ميان
بنى اسرائيل ادامه يابد، جملهفَذَبَحُوها وَ ما كادُوا يَفْعَلُونَ نيز
اشاره به همين معنى است، مىگويد: آنها گاو را ذبح كردند ولى نمىخواستند اين كار
انجام گيرد!.
از ذيل آيه 72 همين داستان نيز استفاده مىشود كه لا اقل گروهى از آنها قاتل
را مىشناختند، و از اصل جريان مطلع بودند، و شايد اين قتل بر طبق توطئه قبلى ميان
آنها صورت گرفته بود اما كتمان مىكردند، زيرا در ذيل همين آيه مىخوانيم: وَ اللَّهُ مُخْرِجٌ ما كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ:" خداوند آنچه را شما پنهان مىداريد آشكار و بر ملا
مىسازد".
از اين گذشته افراد لجوج و خود خواه غالبا پر حرف و پر سؤالند، و در برابر هر
چيز بهانهجويى مىكنند.
قرائن نشان مىدهد كه اصولا آنها نه معرفت كاملى نسبت به خداوند داشتند و نه
نسبت به موقعيت موسى ع، لذا بعد از همه اين سؤالها گفتند الان جئت بالحق:"
حالا حق را بيان كردى"! گويى هر چه قبل از آن بوده باطل بوده است!.
به هر حال، هر قدر آنها سؤال كردند خداوند هم تكليف آنها را سختتر كرد، چرا
كه چنين افراد، مستحق چنان مجازاتى هستند، لذا در روايات مىخوانيم
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 307