نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 304
(قالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ لا فارِضٌ وَ لا
بِكْرٌ عَوانٌ بَيْنَ ذلِكَ) [1] و براى اينكه
آنها بيش از اين مساله را كش ندهند، و با بهانهتراشى فرمان خدا را به تاخير
نيندازند در پايان سخن خود اضافه كرد:" آنچه به شما دستور داده شده است انجام
دهيد" (فَافْعَلُوا ما تُؤْمَرُونَ).
***
ولى باز آنها دست از پرگويى و لجاجت بر نداشتند و" گفتند: از پروردگارت
بخواه كه براى ما روشن كند كه رنگ آن بايد چگونه باشد"؟! (قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنا ما لَوْنُها).
موسى ع در پاسخ" گفت: خدا مىفرمايد: گاو مادهاى باشد زرد يك دست كه رنگ
آن بينندگان را شاد و مسرور سازد" (قالَ
إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ صَفْراءُ فاقِعٌ لَوْنُها تَسُرُّ
النَّاظِرِينَ) [2] خلاصه اين گاو بايد كاملا خوشرنگ و درخشنده باشد، آن چنان
زيبا كه بينندگان را به اعجاب وادارد.
و عجب اين است كه باز هم به اين مقدار اكتفاء نكردند و هر بار با بهانهجويى
كار خود را مشكلتر ساخته، و دايره وجود چنان گاوى را تنگتر نمودند.
***
باز" گفتند از پروردگارت بخواه براى ما روشن كند اين چگونه گاوى بايد
باشد"؟ (از نظر نوع كار كردن) (قالُوا
ادْعُ لَنا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنا ما هِيَ).
[1]" فارض" چنان كه راغب در
مفردات مىگويد به معنى گاو مسن است، ولى بعضى از مفسران گفتهاند گاوى است كه
مخصوصا به مرحلهاى از پيرى رسيده كه ديگر زاد و ولد نمىكند، و" عوان"
به معنى ميانسال است.