نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 542
مىكند، به اينكه او جفاى پدرش را تحمل نمود، و او را وعده نيكى
داد، چون او مردى بردبار بود، و برايش طلب مغفرت كرد، چون مردى اواه
بود، و اواه كسى را گويند كه از ترس خدا و به طمع و اميد به خيرات او خيلى آه
بكشد.
( وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْماً بَعْدَ إِذْ
هَداهُمْ حَتَّى يُبَيِّنَ لَهُمْ ما يَتَّقُونَ)
...(مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ )
اين دو آيه، متصل به دو آيه قبلى است، كه از استغفار براى مشركين نهى مىكرد. و
اين دو آيه يكى مؤمنين را تهديد مىكند به اينكه اگر از آن كارهايى كه خداوند بيان
كرده پرهيز نكنند، بعد از هدايت گمراهشان خواهد كرد، و در ميان همه كارهايى كه
خداوند از آنها نهى نموده، آن كارى كه با مورد آيه تطبيق دارد همان استغفار كردن
براى مشركين و محبت به ايشان است، كه مؤمنين بايد از آن بپرهيزند، و الا بعد از
هدايت دچار ضلالت مىشوند.
و خواننده محترم براى روشن شدن بيشتر آيه مورد بحث بايد به مطالبى كه
ما در تفسير آيه(الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلا
تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ)[742] در جلد پنجم اين كتاب و همچنين در تفسير آيات راجع به ولايت مشركين
و اهل كتاب در سورههاى گذشته گذرانديم مراجعه نمايد.
و اين آيه به يك اعتبار در معناى آيه(ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلى قَوْمٍ
حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ)[742] و آيات ديگرى در اين معنا است كه همه بر اين معنا گويا هستند كه يكى
از سنتهاى الهى اين است كه نعمت و هدايت خود را بر بندهاش مستمر بگرداند و از او
سلب نكند، تا خود بنده بخاطر كفران و تعديش موجبات تغيير آن را فراهم آورد، آن وقت
است كه خداى تعالى نعمت و هدايت خود را از او مىگيرد.
[علت وجوب تبرى از دشمنان خدا، و اشاره به عموميت اين حكم]
آيه دومى يعنى آيه(إِنَّ اللَّهَ
لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ
اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ) در ذيلش حكمى را كه
آيه قبلى بر آن دلالت مىكرد چنين تعليل مىكند كه اگر از دوستى با دشمنان خدا نهى
نموده و گفتيم كه بايد از آنان بيزارى بجوئيد، براى اين است كه جز خداى سبحان كسى
ولى و ياور حقيقى نيست، و اين معنا براى مؤمنين وجدانى شده، پس و جدان و ايمان خود
آنان بايد ايشان را بر آن بدارد كه تنها نسبت به او و يا وليى از اولياى او كه خود
او اجازه داده باشد تولى داشته باشند، و بغير ايشان به هيچ يك از
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 542