نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 52
[بدترين جنبدگان،
كر و لالهايى هستند كه تعقل نمىكنند]
(إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لا
يَعْقِلُونَ ...) از سياق كلام و موصول و ضميرهاى اولى العقلى كه در اين دو
آيه بكار رفته برمىآيد كه اين دو آيه تعريض و مذمت همان كفارى است كه قبلا در
باره آنان صحبت شد، و بنا بر اين چنين مىنمايد كه الف و لام در
الصم و در البكم الف و لام عهد ذكرى باشد، و اگر چنين باشد
برگشت معنا به اين مىشود كه: بدترين جنبندگانى كه از انواع حيوانات در روى زمين
در حركتند همين كر و لالهايى هستند كه تعقل نمىكنند، و اين تعقل نكردنشان براى
اين است كه راهى به سوى تلقى حق و قبول آن ندارند، چون زبان و گوش ندارند، پس در
حقيقت كر و لالند.
سپس خداى
تعالى سبب گرفتارى آنان را ذكر مىكند و مىفرمايد كه اگر به كرى و لالى دچار شدند
و در نتيجه كلمه حق را نمىشنوند و به كلمه حق تكلم نمىكنند، و كوتاه سخن اگر
خداوند نعمت شنوايى و قبول را به كلى از ايشان سلب كرد، براى اين بود كه در ايشان
خيرى سراغ نداشته، و قطعا اگر خيرى مىداشتند خداوند از آن خبر مىداشت، و چون
چنين خيرى را در ايشان نديد موفق به شنيدن و پذيرفتنشان نكرد، و اگر با اين حال
نعمت شنوايى را به ايشان ارزانى مىداشت، از اين نعمت استفاده نمىشد، و باز دعوت
حق را نمىشنيدند و قبول نمىكردند، بلكه از آن روى برتافته و اعراض مىكردند.
از اينجا
معلوم مىشود كه منظور از خير در جمله(وَ لَوْ
عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْراً) حسن سريره اين است كه انسان را براى قبول حق
و نقش بستن آن در دلش آماده مىسازد، و همچنين معلوم مىشود كه منظور از اينكه
فرمود:(وَ لَوْ أَسْمَعَهُمْ) اين اسماع روى
تقديرى است كه چنين آمادگى و استعداد در دل مستقر نشده باشد، و اگر در اين معنا
دقت كنيد ديگر اين اشكال به نظرتان نمىرسد كه اگر خداوند ايشان را اسماع نموده و
قبول حق را روزيشان كند، آن خير در ايشان پيدا مىشود، و ديگر وجهى براى روى
برتافتن و اعراضشان نمىماند، توضيح اينكه شرط در جمله(وَ لَوْ
أَسْمَعَهُمْ) بطورى كه از سياق برمىآيد بر تقدير فقدان خير است.
(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ
لِما يُحْيِيكُمْ) بعد از آنكه در جمله (أَطِيعُوا
اللَّهَ وَ رَسُولَهُ) مؤمنين را به اطاعت دعوت حقه و اينكه از آن اعراض
نكنند دعوت فرمود اينك براى دومين بار آن را تاكيد نموده و مؤمنين را به استجابت
خدا و رسولش در پذيرفتن دعوت پيغمبر سفارش مىكند، و اين تاكيد را بوسيله بيان
حقيقت امر و آن ركن واقعى كه تكيهگاه اين دعوت است انجام داده و مىفرمايد حقيقت
امر و ركن واقعى اين دعوت چيزى است كه انسان را از پرتگاه فنا و هلاكت رهايى داده
و زندهاش مىكند، و اينكه
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 52