نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 447
كه از آن احتراز
داشتند در حقيقت فاش شدن نفاق، و برملا شدن نيات و عقائد درونيشان بوده، و اگر از
نزول سوره مىترسيدهاند براى همين بوده، پس محذورى كه در صدر و ذيل آيه آمده يكى
است، و معناى جمله(إِنَّ
اللَّهَ مُخْرِجٌ ما تَحْذَرُونَ)
اين است كه خدا ظاهر و فاش خواهد كرد آن نفاقى را كه پنهان كردهايد و از آنچه در
دلها نهفته داريد خبر خواهد داد.
[جواب
منافقين به سؤال از رفتار توطئهگرانهشان]
(وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّما كُنَّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ قُلْ أَ
بِاللَّهِ وَ آياتِهِ وَ رَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُنَ) كلمه
خوض بطورى كه در مجمع البيان گفته به معناى فرو رفتن پا در مايعى از قبيل آب
و يا گل است، و ليكن استعمالش در غير آن دو شايع شده[1].
راغب در
مفردات مىگويد: كلمه خوض به معناى عبور در آب است و ليكن بطور كنايه
در اقدام به امور هم استعمال مىشود و در قرآن در بيشتر مواردى كه آمده مواردى است
كه اقدام و شروع در آنها مذموم است[2].
در اين آيه
نفرموده كه از منافقين چه چيز را بپرسى، همين قدر فرموده كه اگر از آنها بپرسى، و
بيان نكرده آن چيست كه اگر رسول خدا 6 از ايشان پرسشى كند، از آن چيز پرسش خواهد
كرد، و ليكن جمله(لَيَقُولُنَّ إِنَّما كُنَّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ) با در نظر
گرفتن سياقى كه دارد، و كلمه انما كه در آن هست دلالت دارد بر اينكه
كارى بوده كه از ايشان سر زده و تا اندازهاى به رسول خدا 6 ارتباط داشته و عملى
مرئى بوده كه بيننده را به سوء ظن وا ميداشته، و منافقين نمىتوانستهاند با عذر و
بهانه آن را توجيه كنند، مگر اينكه بگويند داشتيم بازى مىكرديم و قصد ديگرى
نداشتيم.
و اين خوض و
لعب كه با آن عذر خواستند از اعمال زشتى است كه هيچ انسانى در حال عادى به آن
اعتراف نمىكند تا چه رسد به مؤمنين و كسانى كه تظاهر به ايمان مىكنند، آنهم
مخصوصا در عملى كه راجع و مربوط به خدا و رسول باشد، چيزى كه هست منافقين وجه
ديگرى كه عمل خود را با آن توجيه كنند نيافتند مگر اينكه بگويند مقصود ما بازى و
خوض بوده.
بهمين جهت به
رسول گرامىاش دستور مىدهد كه بر عذرى كه آوردهاند توبيخشان كند، و چنين
فرموده: بگو آيا به خدا و آيات و فرستاده او استهزاء مىكرديد آن گاه
در آخر