نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 388
اين است كه منافق از
پيغمبر اجازه تخلف از جهاد مىگيرد، ولى مؤمن در جهاد در راه خدا پيشدستى نموده،
هرگز به تخلف راضى نمىشود.
خداوند در
اين دو آيه مىخواهد بفرمايد: جهاد در راه خدا با جان و مال از لوازم ايمان واقعى
و درونى به خدا و روز جزاست، چون چنين ايمانى آدمى را به تقوى وا ميدارد، و مؤمن
بخاطر داشتن چنين ايمانى نسبت به وجوب جهاد بصيرتى بدست مىآورد و همين بصيرت
نمىگذارد كه در امر جهاد تثاقل و كاهلى كند، تا چه رسد به اينكه از ولى امر خود
اجازه تخلف و معافيت از جهاد بخواهد. بخلاف منافق كه او بخاطر نداشتن ايمان به خدا
و روز جزا داراى چنين تقوايى نگشته، دلش همواره در تزلزل و ترديد است و در نتيجه
در مواقف دشوارى كه پاى جان و مال در ميان است دلش مىخواهد بهر وسيله ممكن طفره
برود و خود را كنار بكشد، و براى اينكه از رسوايى خود نيز جلوگيرى بعمل آورده باشد
و صورت قانونى بدان بدهد از ولى امرش درخواست معافيت مىكند.
(وَ لَوْ أَرادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً ...)
عدة به معناى تجهيزات و انبعاث - بطورى كه صاحب مجمع البيان
گفته- به معناى به سرعت روانه شدن است[1]
و كلمه تثبيط به معناى بازداشتن از امرى است كه نسبت بدان رغبتى
نباشد.
اين آيه عطف
است به جمله سابق كه مىفرمايد:(وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ
لَكاذِبُونَ)، و مىخواهد همان معنا را برساند و بفهماند كه اينان در دعوى اينكه
نمىتوانند در جنگ شركت كنند دروغگويند، بلكه واقعش اين است كه ميل ندارند شركت
كنند، و گر نه اگر كمترين رغبتى داشتند تجهيزات سفر خود را تهيه مىديدند، چون پر
واضح است كه هر كس بخواهد در هر امرى اقدام نمايد و بدان علاقمند باشد قبلا خود را
آماده مىكند، و از اين منافقين هيچگونه جنب و جوشى ديده نشد، پس معلوم مىشود كه
اصلا نمىخواهند در جنگ شركت جويند.
(وَ لكِنْ كَرِهَ اللَّهُ انْبِعاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ) يعنى خداوند بخاطر
نفاقشان و براى اينكه بر تو و بر مؤمنين منت بگذارد آنها را موفق به جهاد نكرد و
اجازه تخلفشان را داد تا در ميان سپاهيان با ايمان القاء مفسده نكنند و جمع مؤمنان
را مبدل به تفرقه و وحدت كلمه آنان را مبدل به اختلاف نسازند.
(وَ قِيلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقاعِدِينَ) اين امر، يعنى
جمله مانند مردم معفو و معذور از جنگ