نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 380
كلمهاى كه خدا باطلش
كرد و آن را مغلوب نمود همين تصميم قريش بود. و در مقابل، آن كلمه الهى را كه
احقاق نمود، همان نصرت آن جناب و پيشبرد دين او بود.
اين را گفتيم
تا به خوبى معلوم شود اينكه بعضى از مفسرين[1]
منظور از كلمه كفار را كفر و شرك و منظور از(كَلِمَةُ
اللَّهِ) را توحيد و ايمان دانستهاند صحيح نيست، زيرا هر چند كفر و شرك كلمه
كفار و توحيد كلمة اللَّه هست، اما لازمه آن اين است كه منظور از كلمه كفار و كلمة
اللَّه همه جا و حتى در جايى كه قرينه بر خلاف هم باشد اين دو معنا است.
[در راه
جهاد عذر و بهانه نياوريد و به هر وسيله ممكن (اموال و انفس) جهاد كنيد]
(انْفِرُوا خِفافاً وَ ثِقالًا وَ جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ فِي
سَبِيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ)
خفاف جمع خفيف ، و ثقال جمع ثقيل است. و
ثقل در اين آيه شريفه به قرينه مقام، كنايه است از وجود موانعى كه نگذارد انسان
براى جهاد در راه خدا بيرون رود، نظير كثرت مشاغل مربوط به امور مالى و بازارى، يا
علاقه فراوان نسبت به زن و فرزند و خويشان و دوستان، به حدى كه دورى و جدايى از
آنان در دل انسان مكروه و ناپسند آيد، و همچنين نداشتن زاد و راحله و اسلحه و هر
مانع ديگرى كه آدمى را از شركت در جهاد باز بدارد، و در مقابل منظور از خفت-
سبكبارى اين است كه هيچ يك از اينها مانع او نشود.
پس اينكه امر
فرمود چه خفافا و چه ثقالا به جهاد رويد با اينكه اين دو حال معناى متقابل يكديگر
را دارند معنايش اين است كه على اى حال به جهاد برويد، و هيچ بهانهاى را عذر
نياوريد، هم چنان كه معناى اينكه فرمود: به اموال و انفستان اين است
كه بهر وسيله كه برايتان ممكن است جهاد كنيد.
از اينجا
معلوم مىشود كه امر به جهاد در آيه شريفه مطلق است، و منافات ندارد كه در دليل
ديگرى با بودن پارهاى از اعذار و موانع از قبيل مرض، كورى، شلى و امثال آن، مقيد
بشود و در نتيجه با بودن آن عذرها، وجوب جهاد ساقط گردد. پس كسى خيال نكند كه
معناى خفافا و ثقالا اين است كه حتى با بودن آن اعذار هم بايد بيرون رويد.
(لَوْ كانَ عَرَضاً قَرِيباً وَ سَفَراً قاصِداً لَاتَّبَعُوكَ ...) كلمه
عرض به معناى چيزى است كه زوال و نابودى بسرعت در آن راه يابد. اين كلمه به
مال دنيوى نيز اطلاق مىگردد و همين معنا مورد نظر اين آيه مىباشد.
و منظور از
نزديك بودن آن، نقد و در دسترس بودن است، و منظور از اين كه سفر قاصد