responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 9  صفحه : 379

و يا با جمله‌(إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثانِيَ اثْنَيْنِ) بطور اجمال به نصرتى كه از خود آن حضرت نموده اشاره كند، و آن گاه در تفصيل اين اجمال شروع كند به نصرتى كه از همراه او كرده و سكينتى كه بر همراه او نازل نموده، و تاييدى كه با فرستادن جنود غير مرئى از همراه او بعمل آورده است، چون مقام بهيچ وجه مناسبتى با اين وضع ندارد.

اشكال سوم اينكه، صاحبان اين سخن معناى سكينت را نفهميده‌اند، ما در تفسير آيه‌(ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلى‌ رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ)[1] به معناى سكينت اشاره كرديم.

امر دوم اينكه منظور از تاييد آن جناب به جنود غير مرئى تاييدى است كه در همان روز خداى تعالى نمود، و سياق آيه همين معنا را افاده مى‌كند. پس، از اينكه بعضى‌ها[2] گفته‌اند منظور از آن جنود، جنود ملائكه در جنگ احزاب و حنين بوده است و آيات خود اين دو داستان بدان صراحت دارد، گفتاريست كه هيچگونه دلالتى در الفاظ آيه مورد بحث بر آن ديده نمى‌شود.

[مراد از(كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا) و(كَلِمَةُ اللَّهِ) در آيه شريفه‌]

امر سوم كه از بيان گذشته ما روشن گرديد اين است كه منظور از كلمه در جمله‌(وَ جَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلى‌) همان رأيى است كه از مجلس شوراى معروف به دار الندوه گذرانيده، براى اجراء آن و كشتن آن جناب و خاموش كردن نور دعوت حقه‌اش دامن به كمر زدند. و منظور از كلمه در جمله‌(وَ كَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيا) آن وعده‌اى است كه خداوند به رسول گرامى‌اش داده بود كه دين او را يارى نموده بر همه اديان غلبه مى‌دهد.

چون آيه شريفه‌(فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا) مضمونش همان مضمونى است كه آيه‌(وَ إِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَ يَمْكُرُونَ وَ يَمْكُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ)[3] آن را افاده مى‌كند.

ذيل آيه هم كه مى‌فرمايد: خداوند كلمه ايشان را باطل و كلمه الهيه را احقاق مى‌كند قطعا مربوط به همان صدر آيه يعنى داستان اخراج، و يا به عبارتى اضطرار بخروج از مكه است.

و امرى كه آن جناب را مضطر و ناگزير كرد به اينكه از مكه بيرون رود و خدا آن امر را باطل ساخت، آن رأيى است كه در دار الندوه گذرانيدند، و آن تصميم بر قتل آن جناب بود. پس‌


[1] سوره توبه آيه 26

[2] تفسير المنار ج 10 ص 431

[3] و آن زمان كه كفار نقشه‌چينى مى‌كردند كه تو را از حركت باز داشته و يا به قتل برسانند و يا بيرونت كنند آنان نيرنگ مى‌كردند و خدا هم نيرنگ( ايشان را بى اثر) مى‌كرد و خدا از همه مكر كنندگان ماهرتر است. سوره انفال آيه 30

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 9  صفحه : 379
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست