نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 303
تقليدى خود جمود بخرج
ندادند، خداوند بر دلهايشان مهر ننهاده بود[1].
خواننده
محترم متوجه شد به اينكه اختصاص دادن آيه به كفار و تصرف در ساير قيود آن و از آن
جمله منحصر كردن اشاره آن را به عذاب، هيچ دليلى ندارد.
و اما اينكه
گذشت خدا را بصورت استقبال تعبير كرد و فرمود:(ثُمَّ
يَتُوبُ اللَّهُ)، وجهش اين است كه خواسته است اشاره كند به اينكه در توبه
هميشه باز، و عنايت الهى و فيضان عفو و مغفرتش همواره جريان دارد، بخلاف نزول
سكينت او كه دائمى نيست، و لذا در باره آن، فعل را به صيغه ماضى استعمال كرد و
فرمود:(فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ).
[معناى:(إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ)]
(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلا يَقْرَبُوا
الْمَسْجِدَ الْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ هذا ...) در مجمع البيان در
تفسير اين آيه گفته است: هر چيز پليدى را كه طبع انسان از آن تنفر داشته
باشد نجس گويند، مثلا گفته مىشود: مردى نجس و يا زنى نجس و يا قومى
نجس، چون اين كلمه مصدر است. و وقتى اين كلمه با كلمه رجس استعمال
شود، نون آن مكسور و گفته مىشود: رجس نجس . و كلمه عيله
به معناى فقر و تنگدستى است، و عال، يعيل به معناى فقير
شده است[2].
و نهى از
ورود مشركين به مسجد الحرام بحسب فهم عرفى امر به مؤمنين است، به اينكه نگذارند
مشركين داخل مسجد شوند. و از اينكه حكم مورد آيه تعليل شده به اينكه چون مشركين
نجسند، معلوم مىشود كه يك نوع پليدى براى مشركين و نوعى طهارت و نزاهت براى مسجد
الحرام اعتبار كرده، و اين اعتبار هر چه باشد غير از مساله اجتناب از ملاقات كفار
است با رطوبت.
و مقصود
از (عامِهِمْ هذا-) امسالشان سال نهم از هجرت يعنى سالى
است كه على ابن ابى طالب (ع) سوره برائت را به مكه برد، و براى مشركين خواند، و
اعلام كرد كه ديگر حق ندارند با بدن عريان طواف كنند، و ديگر هيچ مشركى حق طواف و
زيارت را ندارد.
و جمله(وَ إِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً) معنايش اين است كه: اگر از اجراى اين حكم
ترسيديد كه بازارتان كساد و تجارتتان راكد شود و دچار فقر گرديد، نترسيد كه خداوند
بزودى شما را از فضل خود بى نياز مىسازد، و از آن فقرى كه مىترسيد ايمن
مىفرمايد.