نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 212
اين بود معناى(تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ
آتَوُا الزَّكاةَ) و اما معناى(فَإِخْوانُكُمْ فِي الدِّينِ) مقصود از آن اين است كه بفرمايد: در صورتى كه
توبه كنند با ساير مؤمنين در حقوقى كه اسلام آن را معتبر دانسته مساوى خواهند بود.
و اگر در اين
آيه و در آيه (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ-) مؤمنان
برادران يكديگرند مساله تساوى در حقوق را به برادرى تعبير كرده براى اين است
كه دو برادر دو شاخه هستند كه از يك تنه جدا و منشعب شدهاند و اين دو در همه شؤون
مربوط به اجتماع خانواده و در قرابتى كه با اقربا و فاميل دارند مساوى هستند.
[برادر
خوانده شدن مؤمنين در قرآن كريم به نحو مجاز و استعاره نيست بلكه آثارى بر آن
مترتب است]
و چون براى
اين اخوت احكام و آثارى شرعى است، لذا قانون اسلام آن را يك سنخ برادرى حقيقى ميان
افراد مسلمين معتبر كرده است كه عينا مانند برادرى طبيعى آثارى عقلى و دينى بر آن
مترتب مىشود. بنا بر اين، اگر قرآن اين معنا را برادرى ناميده اين ناميدنش بطور
مجاز و استعاره نبوده است، بلكه يك نحوه برادرى جدى است هم چنان كه رسول خدا 6
بطورى كه نقل شده است فرموده: مردم با ايمان نسبت به هم برادرند، و پائينترين
ايشان كارهايى كه بعهده مؤمنين است در ذمه خود انجام مىدهند (يعنى مؤمنين تا جايى
كه بتوانند به هم كمك مىكنند) و همگى دست واحدى هستند بر عليه دشمن.
(وَ إِنْ نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فِي دِينِكُمْ
فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ ...) از سياق آيه
استفاده مىشود كه مراد غير آن مشركين است كه در آيه قبلى دستور داد عهد و
پيمانشان را بشكنيد و فرمود: چون آنها تجاوزكارند و در هيچ مؤمنى قرابت و عهدى را
رعايت نمىكنند، چون اگر منظور از آيه مورد بحث هم همانها مىبودند ديگر جا نداشت
با اينكه در آنان نقض عهد را شرط كرده بفرمايد: اگر عهد شكستند.
پس قطعا
منظور در آيه مورد بحث قوم ديگرى است كه با زمامدار مسلمانان عهدى داشته و آن را
شكستهاند، و خداوند قسمهايشان را لغو دانسته و دستور مىدهد كه با آنان كارزار
كنيد، و علاوه آنان را پيشوايان كفر ناميده چون نسبت به سايرين در كفر به آيات خدا
سابقهدارترند، و سايرين از آنان ياد مىگيرند، لذا بايد با همه آنان بجنگند بلكه
بدين وسيله از عهدشكنى دست بردارند.
(أَ لا
تُقاتِلُونَ قَوْماً نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ-) تا آخر چهار
آيه اين آيات مسلمانها را تحريك مىكند به اينكه با مشركين بجنگند، و براى
اينكه تحريكشان كند، آن جرائمى را كه مشركين مرتكب شده و خيانتهايى كه به خدا و حق
و حقيقت ورزيدند، و خطاها و طغياناتشان را در رابطه با عهدشكنى و اينكه مىخواستند
آن حضرت را بيرون
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 212