نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 8 صفحه : 505
مؤلف: البته اين
روايات حمل مىشود به آن صورتى كه خود امام مشغول خواندن حمد و سوره و يا قرآن
نباشد، و گر نه در آن صورت بايد حمل بر استحباب شود و بحث كامل اين معنا مربوط به
فقه است.
و در الدر
المنثور است كه حكيم ترمذى از عمر بن خطاب روايت كرده كه گفت رسول خدا 6 نزد من
آمد، و من او را غمگين يافتم، حضرت ريش مرا گرفت و گفت:(إِنَّا لِلَّهِ
وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ) سپس فرمود: جبرئيل هم اكنون بر من نازل شد و
گفت:(إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ) گفتم: آرى
ما براى خدائيم و ما بسوى او بازگشت خواهيم كرد، ليكن اين از چيست اى جبرئيل؟ گفت:
چيزى نمىگذرد كه امت تو بعد از تو به اندك مدتى مورد فتنه قرار مىگيرند، پرسيدم
آيا اين فتنه، فتنه كفر است، يا فتنه ضلالت؟ در جوابم گفت: بزودى هر دو قسمش صورت
مىگيرد. پرسيدم اين از چه ناحيهاى است و حال آنكه من قرآن را در ميان آنان
مىگذارم؟ گفت: از ناحيه همين كتاب خدا گمراه مىشوند. و اولين مرحلهاش از ناحيه
قاريان قرآن و امراء ايشان شروع مىشود، امراء، حق مردم را نمىدهند، و مردم به
جان هم مىافتند، و قاريان هم خواسته امراء را پيروى نموده و آنان را بسوى ضلالت
مىكشانند، و در اين راه كوتاه نمىآيند، پرسيدم: اى جبرئيل، با اينحال پس آن
عدهاى كه سالم مىمانند به چه وسيله سالم مىمانند؟ فرمود: بوسيله خويشتندارى و
صبر، اگر امراء حقشان را دادند مىگيرند، و اگر ندادند صرفنظر مىكنند[1].
و در تفسير
قمى در معناى آيه(إِنَّ الَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ ...)، گفته است:
مراد از آن انبياء و رسل و امامانند[2].