نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 8 صفحه : 384
نزديك نمىآمدند، و
اين خود يك امتحانى بوده از خداى تعالى، و خداوند به اين جهت ايشان را به چنين
امتحانى مبتلا كرد كه فسق و فجور در ميان ايشان رواج يافته بود، و حرص بر اين
اعمال، ايشان را وادار به مخالفت امر خدا و صيد ماهى و بدست آوردن هزينه فسق و
فجورشان مىكرد، و تقوايى كه ايشان را از مخالفت باز بدارد نداشتند لذا فرمود:(كَذلِكَ نَبْلُوهُمْ) يعنى اينچنين ما ايشان را مىآزماييم(بِما كانُوا يَفْسُقُونَ) بخاطر فسقى كه مرتكب مىشدند.
[جواب
دستهاى از امت موسى (ع) كه نهى از منكر مىكردند به دسته ديگرى كه سكوت پيشه كرده
بودند]
(وَ إِذْ قالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ
...)معلوم مىشود امت ديگرى بوده كه اين امت را موعظه مىكردهاند، پس
تقدير آيه چنين است: اذ قالت امة منهم لامة اخرى كانت تعظهم آن زمان كه امتى
از ايشان به امت ديگرى كه ايشان را موعظه مىكرد گفتند ... و جمله
لامة اخرى كانت تعظهم براى اختصار حذف شده است. و ظاهر اينكه گفتند:
چرا موعظه مىكنيد مردمى را كه خدا هلاكشان خواهد كرد اين است كه ايشان اهل
تقوا بودهاند، و از مخالفت امر خدا پروا داشتهاند جز اينكه ديگران را كه اهل فسق
بودند نهى از منكر نمىكردند، چون اگر خود اين امت نيز اهل فسق و تعدى بودند آن
قوم ديگر ايشان را نيز موعظه مىكردند و در پاسخ اعتراض و ملامتشان نمىگفتند:(
مَعْذِرَةً إِلى رَبِّكُمْ) تا نزد پروردگار شما معذور باشيم و نيز
از گفتار عدهاى كه سكوت كردند بر مىآيد كه اهل فسق و فجور مساله تجاوز و عصيان
را به حدى رسانده بودند كه علنا مرتكب فسق مىشدند، و ديگر نهى از منكر در ايشان
اثر نمىكرده، چيزى كه هست آن امت ديگر كه سكوت نكرده و هم چنان نهى از منكر
مىكردند مايوس از موعظه نبودند و هنوز اميدوار بودند بلكه در اثر پافشارى بر
موعظه و نهى از منكر دست از گناه بردارند، و لا اقل چند نفرى از ايشان، تا
اندازهاى به راه بيايند.
علاوه بر
اين، غرضشان از اصرار بر موعظه اين بوده كه در نزد خداى سبحان معذور باشند، و بدين
وسيله مخالفت با فسق، و انزجار خود را از طغيان و تمرد اعلام داشته باشند. و لذا
در پاسخ امت ساكت كه به ايشان مىگفتند: چرا موعظه مىكنيد اظهار
داشتند: (مَعْذِرَةً إِلى رَبِّكُمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ) تا هم نزد
پروردگارتان معذور باشيم و هم شايد ايشان از گناه دست بردارند .
و در اينكه
گفتند: نزد پروردگارتان و نگفتند نزد پروردگارمان اشاره
است به اينكه نهى از منكر به ما اختصاص ندارد، شما هم كه سكوت كردهايد مسئوليد، و
بايد اين سكوت را شكسته و اين قوم را نصيحت كنيد، براى اينكه اعتذار به سوى
پروردگار بخاطر مقام ربوبيتيش بر هر كسى واجب است، و همه مربوبين اين پروردگار
بايد ذمه خود را از تكاليفى
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 8 صفحه : 384