responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 8  صفحه : 357

اقل براى ديگران نعمت است، مانند بلاها و امراض و آفاتى كه براى صاحبش مايه ضرر است، و ليكن موجودات ديگر از بلاى او منتفع مى‌شوند، بنا بر اين مى‌توان گفت كه رحمت الهى واسعه است، و اختصاص به مؤمن و يا صاحبان شعور نداشته و مخصوص به دنيا يا به آخرت نيز نيست، حتى شمول و عموميتش فعلى است نه شانى، و مشيت او هم همواره ملازم با رحمت او است.

البته اگر عذاب را نسبت به خود معذب و رحمت و نعمت را نسبت به شخص متنعم در نظر بگيريم و عذاب آن و لذت اين را مقياس قرار دهيم رحمت الهى، واسعه نخواهد بود، بلكه رحمتش خاص و عذابش نيز خاص خواهد بود، الا اينكه اين يك معنايى است قياسى كه از مقايسه حال افرادى نسبت به حال افراد ديگر تحقق مى‌يابد، وقتى مى‌بينيم افرادى از نعمت‌هايى كه خداوند به ديگران ارزانى داشته محروم مانده‌اند و اين حرمان را يك نوع عذاب و ناراحتى مى‌يابيم قهرا نعمتى را كه آن دسته ديگر دارا هستند در مقابل اين عذاب رحمت مى‌شود، و همچنين وقتى آفات و ناگواريها و عقاب دنيوى و اخروى عذاب باشد قهرا ايمنى از آنها خود يك نوع رحمت مى‌شود، و ليكن به آن معنايى كه گذشت همه اينها رحمت است.

[اشاره به دو قسم رحمت براى خداى تعالى: رحمت عام و رحمت خاص‌]

پس مى‌توان گفت كه براى خداى تعالى دو قسم رحمت است، يكى رحمت عام كه مؤمن و كافر، نيكوكار و فاجر و با شعور و بى‌شعور همه بوسيله آن به وجود آمده و از ابتداى هستى و در مسير وجودشان مادامى كه وجود دارند بوسيله آن روزى مى‌خورند. و ديگر رحمت خاص كه خود عطيه‌اى است كه خداوند آن را تنها به كسانى مى‌دهد كه داراى ايمان و عبوديت باشند، مانند حيات طيب و زندگى نورانى در دنيا، و جنت و رضوان در آخرت كه كفار و مجرمين بخاطر كفر و جرمشان از آن بهره‌اى ندارند، و بهره آنان چيزى است در مقابل اين رحمت مانند عذاب استيصال و زندگى نكبت بار از دنيا، و آتش و آلام آن در آخرت. پس اين رحمت است كه در مقابل عذاب است نه رحمت واسعه عامه، زيرا عذابى كه در مقابل رحمت واسعه قرار بگيرد وجود ندارد بلكه هر موجودى كه بتوان كلمه چيز را بر آن اطلاق كرد مصداقى از مصاديق رحمت عامه واسعه است، حال يا براى خودش رحمت است و يا براى غير، چون اصل خلقتش به ملاك و به منظور رحمت بوده، بنا بر اين، چيزى باقى نمى‌ماند كه كلمه چيز بر آن اطلاق بشود، و ما آن را از مصاديق عذاب بشماريم.

وقتى اين معنا معلوم شد به خوبى روشن مى‌گردد كه جمله‌(عَذابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشاءُ وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ‌ءٍ)، خصوصيت عذاب و عموميت رحمت را بيان مى‌كند، و اگر ميان عذاب و رحمت عامه مقابله انداخته با اينكه ميان آن دو تقابل نيست براى اين است كه با ذكر رحمت عامه زمينه را براى خصوصى شدن آن در حق پرهيزكاران از مؤمنين فراهم نموده‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 8  صفحه : 357
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست