responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 8  صفحه : 148

واحدى بر نمى‌گردد.

(وَ نادى‌ أَصْحابُ الْجَنَّةِ أَصْحابَ النَّارِ ...) اين آيه شريفه كلامى را كه بهشتيان با دوزخيان دارند حكايت مى‌كند، و كلام مزبور، هم اقرار گيرى از دوزخيان است و هم استهزايى است كه بهشتيان از دوزخيان مى‌كنند، و اين نوع مسخره كردن لغو و باطل نيست تا صدورش از اهل بهشت معقول نباشد، چون سخريه وقتى باطل است كه از آن هيچ غرض صحيحى منظور نباشد مانند استهزاى حق. اما اگر منظور معارضه به مثل و يا غرض حق ديگرى باشد البته لغو نخواهد بود، هم چنان كه در آيه‌(وَ يَصْنَعُ الْفُلْكَ وَ كُلَّما مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْكُمْ كَما تَسْخَرُونَ)[1] و آيه‌( إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ، وَ إِذا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغامَزُونَ‌) ...(فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ )[2] سخريه دو قسم آمده يكى حق و يكى باطل.

[وجه اختلاف تعبير در(وَعَدَنا رَبُّنا) و(وَعَدَ رَبُّكُمْ) در آيه شريفه‌]

و اما اينكه چرا اهل بهشت نسبت به وعده‌اى كه خداوند به دوزخيان داده گفتند:

(ما وَعَدَ رَبُّكُمْ) و مفعول را كه همان دوزخيانند ذكر نكردند، و نسبت به وعده‌اى كه به خود آنان داده گفتند:(ما وَعَدَنا رَبُّنا) و مفعول (نا) را ذكر كردند؟ شايد براى اين بوده كه دلالت كند بر تشريف و احترام، و گر نه ما وعدنا اللَّه نيز ظاهر در جميع وعده‌هايى است كه خداوند به جميع مردم داده چه وعده ثواب و چه وعده عقاب.

ممكن هم هست بگوييم اختلافى كه متعلق اعتراف مؤمنين با متعلق انكار كفار داشته باعث اين اختلاف تعبير شده، توضيح اينكه مؤمنين جميع جزئيات و خصوصياتى را كه خداوند از امر معاد براى آنان بيان كرده اثبات مى‌كردند، و كفار اصل معاد را كه مؤمن و كافر در آن مشتركند انكار مى‌نمودند، به شهادت اينكه هر جا خداوند در باره معاد عليه كفار احتجاج فرموده به جزئيات آن نپرداخته، مثلا فرموده:(وَ لَوْ تَرى‌ إِذْ وُقِفُوا عَلى‌ رَبِّهِمْ قالَ أَ لَيْسَ هذا بِالْحَقِّ قالُوا بَلى‌ وَ رَبِّنا)[3] و نيز فرموده:(وَ يَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَ لَيْسَ هذا بِالْحَقِّ قالُوا بَلى‌ وَ رَبِّنا)


[1] و كشتى همى ساخت و هر وقت دسته‌اى از قومش بر او مى‌گذشتند مسخره‌اش مى‌كردند، گفت اگر ما راى مسخره مى‌كنيد ما نيز شما راى به همانطور كه شما ما راى مسخره مى‌كنيد مسخره مى‌كنيم.

سوره هود آيه 38

[2] كسانى كه بزه‌كار بودند به مردمى كه ايمان آورده بودند پوزخند مى‌زدند، و چون بر آنان مى‌گذشتند به يكديگر با چشم اشاره مى‌كردند ... و ليكن امروز مردم با ايمان به كافران مى‌خندند. سوره مطففين آيه 34

[3] و اگر مى‌ديدى ايشان راى آن دم كه در پيشگاه پروردگارشان نگاه‌شان داشته از آنان مى‌پرسند مگر اين( قيامت) حق نيست؟ گويند: چرا، به پروردگارمان سوگند. سوره انعام آيه 30

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 8  صفحه : 148
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست