نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 56
تعالى اثبات و
خصوصياتى كه آن صفت در ممكنات و مخلوقات به خود گرفته از حقتعالى نفى شود و به
عبارت ديگر اصل صفت اثبات، و محدوديت آن به حدود امكانى نفى گردد.
[رواياتى
در ذيل جمله:(وَ مَنْ بَلَغَ) و در باره معرفت
اهل كتاب نسبت به پيامبر اسلام 6]
در تفسير قمى
در روايت ابى الجارود است كه حضرت ابى جعفر (ع) در تفسير آيه(قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهادَةً قُلِ اللَّهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَ
بَيْنَكُمْ) فرمود: مشركين مكه در اوايل بعثت و همان موقعى كه رسول خدا 6 در
مكه مىزيست به آن جناب گفتند: اى محمد آيا خداوند رسولى به غير تو نيافت كه به
سوى ما گسيل دارد؟ گمان نمىكنيم كسى تو را در آنچه مىگويى تصديق كند، ما از يهود
و نصارا هم راجع به تو پرسش كرديم آنها نيز اظهار بى اطلاعى كرده، گفتند: در كتبى
كه نزد ما است ذكرى از اين مرد نشده، بنا بر اين، بايد گواهى بر رسالت خود بياورى.
رسول خدا 6 فرمود: خدا بين من و شما گواه است.[1]
در تفسير عياشى از بكير از محمد از ابى جعفر (ع) روايت شده كه در تفسير كلام خدا
كه مىفرمايد:(لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ) فرمود: على
(ع) از من بلغ است[2].
مؤلف: ظاهر
اين روايت اين است كه: من بلغ عطف بر ضمير كم است، و ظاهر
آيه هم همين است، و ليكن در بعضى از روايات وارد شده كه مقصود از من
بلغ تنها امام است، و لازمه آن اين است كه عطف بر فاعل مقدر در
لانذركم بوده و معنايش اين باشد كه من و من بلغ - امام- شما را
انذار كنيم.
در تفسير
برهان است كه ابن بابويه به سند خود از يحيى بن عمران حلبى از پدرش از ابى عبد
اللَّه (ع) روايت كرده كه از آن جناب از معناى(وَ
أُوحِيَ إِلَيَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ) سؤال شد، و
در جواب فرمود: يعنى اهل هر ملت و زبانى كه باشند.[3]
مؤلف: وجه اينكه چطور اين معنا از آيه استفاده مىشود گذشت.
و در تفسير
المنار است كه ابو الشيخ از ابى بن كعب روايت كرده كه گفت: اسيرانى را به حضور رسول
خدا 6 آوردند، آن حضرت فرمود: آيا به اسلام دعوت شدهايد؟ گفتند نه، حضرت ايشان
را رها كرده سپس اين آيه را تلاوت فرمودند: