نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 540
بوده باشد، و به هر
حال روز طلوع آفتاب از مغرب روزبروز غضب الهى است كه مردم از شدت عذاب آن روز
متوسل به ايمان مىشوند، و ليكن ايمانشان سودى نمىبخشد.
مساله طلوع
آفتاب از مغرب در روايات بسيارى از طرق شيعه از امامان اهل بيت (ع) و از طرق اهل
سنت از جمعى از صحابه رسول خدا 6 از قبيل ابى سعيد خدرى، ابن مسعود، ابى هريره،
عبد اللَّه بن عمر، حذيفه، ابى ذر، عبد اللَّه بن عباس، عبد اللَّه بن أبى اوفى،
صفوان بن عسال، انس، عبد الرحمن بن عوف، معاويه، ابى امامه و عايشه و غير ايشان
وارد شده و البته در مضمون آنها اختلاف فاحشى وجود دارد.
نظريههاى
علمى امروز هم انكار ندارد كه ممكن است روزى كره زمين بر خلاف حركتى كه تا آن روز
شرقى بوده حركت غربى كند، و يا دو قطب آن تغيير يافته شماليش جنوبى، و يا جنوبيش
شمالى شود، حال يا بطور تدريج هم چنان كه رصدخانهها آن را پيش بينى نمودهاند و
يا آنكه يك حادثه جهانى و عمومى جوى اين تحول را يك مرتبه به وجود بياورد، البته
همه اين سخنان در جايى است كه كلمه طلوع خورشيد از مغرب در روايات رمزى در باره
سرى از اسرار حقايق نبوده باشد.
به هر حال،
از جمله آيتهايى كه در روايات ذكر شده مساله بيرون شدن دابة الارض
و دخان و خروج ياجوج و ماجوج است. قرآن كريم نيز به اين
چند امر ناطق است، و نيز از آن جمله خروج مهدى 6 و نزول عيسى بن مريم و خروج دجال
و غير آن است. اين چند امر گر چه از علائم آخر الزمان است و ليكن بودنش از آن
آيتهايى كه در هنگام بروزش توبه قبول نمىشود و ايمان سود نمىبخشد روشن نيست.
در تفسير
برهان از برقى نقل مىكند كه وى به سند خود از عبد اللَّه بن سليمان عامرى از امام
صادق (ع) روايت كرده كه فرمود: همواره در روزى زمين از ناحيه پروردگار حجتى كه
حلال و حرام خدا را بشناسد و به راه خدا دعوت كند بوده و خواهد بود، و اين رابطه
بين خدا و خلق هيچگاه در زمين قطع نمىشود مگر چهل روز مانده به قيامت كه در آن
چهل روز خداوند حجت خود را از زمين برمىدارد، در آن روزها است كه در توبه به روى
گنهكاران بسته مىشود، و ايمان آوردن در آن ايام بى فايده است، گنهكاران و كفارى
كه تا آن روز توبه نكرده و ايمان نياوردهاند از بدترين خلقند و كسانى هستند كه
قيامت بر آنان قيام مىكند[1].
مؤلف: اين
روايت را ابو جعفر محمد بن جرير طبرى نيز در كتاب مناقب فاطمه به سند