نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 538
رسول خدا 6 از
مشركين و يا از مشركين و يهود و نصارا است، بلكه آيه مطلق است و بيزارى رسول خدا
را هم از نامبردگان مىرساند و هم از اهل بدعت و مذهب تراشان امت اسلام.
(مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ
فَلا يُجْزى إِلَّا مِثْلَها وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ ...) اين آيه كه
كلامى است مستقل و تمام، يكى از منتهاى خداوند را كه بر بندگان خود نهاده ذكر
مىكند، و آن اين است كه: خداوند عمل نيك را ده برابر پاداش مىدهد، و عمل زشت و
گناهان را جز به مثل تلافى نمىكند. و خلاصه، يك عمل نيك را ده عمل به حساب آورده
و يك گناه را يك گناه حساب مىكند و در آن ظلم نمىكند يعنى از پاداش آن نمىكاهد
و كيفر آن را بيشتر نمىدهد، و از آيه(مَثَلُ الَّذِينَ
يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ
سَنابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ
يَشاءُ)[1] استفاده
مىشود كه اگر ممكن باشد پاداش عمل نيك را بيش از ده برابر مىدهد و نيز اگر ممكن
باشد اصلا گناه را به حساب نمىآورد.
ليكن آيه
شريفه نظر به اينكه با آيات سابق اتصال داشته و با آنها در يك سياق قرار گرفته است
معناى ديگرى مىدهد، گويا پس از بيانى كه در آيات سابق مربوط به اتفاق و اتحاد و
تفرق كلمه ذكر شد، گفته شده: پس حسنه و سيئه. هر كدام از اين دو امر جزا و پاداش
مناسب خود دارد و ستمى در كار نيست، زيرا جزا، مناسب عمل بايد باشد پس كسى كه
حسنهاى انجام دهد مثل آن را دريافت خواهد داشت و مضاعف هم مىشود، و كسى كه سيئه
بجا آورد- كه همان اختلاف منهى عنه است- جزاى او مانند عملش بد خواهد بود و هرگز
نبايد طمع نيكى داشته باشد.
به اين ترتيب
معناى اين آيه به معناى آيه(وَ جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ
مِثْلُها)[2] برمىگردد،
و مراد آيه بيان مماثلت جزاى سيئه با خود سيئه مىشود نه بيان اينكه جزا يكى است و
مضاعف نيست.
[1] مثل كسانى كه مال خود را در راه خدا انفاق مىكنند همچون مثل
دانهاى است كه هفت خوشه بروياند كه در هر خوشهاى صد دانه باشد و خدا براى هر كه
بخواهد چند برابر مىكند. سوره بقره آيه 261
[2] پاداش عمل بد مانند خودش بد است. سوره شورى آيه 40
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 538