responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 7  صفحه : 503

افتراء بستيد تا بدين وسيله مردم را بدون علم گمراه كنيد، و معلوم است كه با چنين ظلمى ديگر به راه خدا هدايت نمى‌شويد، چون خداوند مردم ستمگر را هدايت نمى‌كند.

(قُلْ لا أَجِدُ فِي ما أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلى‌ طاعِمٍ يَطْعَمُهُ ...) معناى آيه روشن است، و در تفسير آيات مشابه آن يعنى آيه سوم از سوره مائده و آيه 173 از سوره بقره مطالبى كه به اين آيه نيز ارتباط دارد گذشت.

(وَ عَلَى الَّذِينَ هادُوا حَرَّمْنا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ ...) كلمه ظفر مفرد اظفار است كه به معناى ناخن است كه بر سر انگشتها مى‌رويد. و حوايا به معناى روده‌ها است. در مجمع البيان گفته است: احتمال دارد كلمه حوايا عطف به ظهور و در تقدير مرفوع بوده باشد، و احتمال دارد عطف بر كلمه ما در ما حملت بوده و در تقدير منصوب بوده باشد. و اما كلمه ما كه در جمله‌(مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ) است معطوف است به ما ى اول‌[1].

و از اين دو احتمال كه وى داده احتمال اول به نظر ما قوى‌تر است.

صاحب مجمع البيان سپس فرموده: كلمه ذلك در جمله‌(ذلِكَ جَزَيْناهُمْ) ممكن است در تقدير منصوب و مفعول دوم جزيناهم بوده و تقدير كلام جزيناهم ذلك ببغيهم باشد، و ليكن ممكن نيست تقدير آن را مرفوع و آن را در تقدير مبتدا بگيريم، زيرا در چنين صورت تقدير كلام: ذلك جزيناهموه مى‌شود، نظير: زيد ضربت كه تقديرش: زيد ضربته است، و اين تنها در شعر آنهم در مواقع ضرورت جايز است نه در همه جا[2].

و اين آيه به نظر مى‌رسد كه در مقام جواب از سؤال مقدرى است، و آن سؤال اين است كه اگر چارپايان حلالند، و ما مشركين را اين همه توبيخ و ملامت مى‌كنى كه چرا انعام و حرث را بر خود تحريم كرده‌ايم پس چرا خداوند همين انعام را بر يهود حرام كرد؟ در اين آيه جواب مى‌دهد كه اگر خداوند طيباتى را بر يهود حرام فرمود به خاطر ظلمى بود كه ايشان روا داشتند، و اين در حقيقت يك نوع گوشمالى بود، كه منافات با حليت ذاتى ندارد، هم چنان كه آيه‌(كُلُّ الطَّعامِ كانَ حِلًّا لِبَنِي إِسْرائِيلَ إِلَّا ما حَرَّمَ إِسْرائِيلُ عَلى‌ نَفْسِهِ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُنَزَّلَ التَّوْراةُ)[3] و آيه‌(فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِينَ هادُوا حَرَّمْنا عَلَيْهِمْ طَيِّباتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَ بِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ كَثِيراً)


[1] ( 1 و 2) مجمع البيان ج 4 ص 379

[2] ( 1 و 2) مجمع البيان ج 4 ص 379

[3] همه طعامها بر بنى اسرائيل حلال بود مگر همانهايى كه خود اسرائيل قبل از نزول تورات بر خويش حرام كرده بود. سوره آل عمران آيه 93

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 7  صفحه : 503
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست