نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 488
بنا بر اين معناى آيه
اين مىشود كه: ما در قيامت همگى آنان را مخاطب قرار داده مىپرسيم: اى گروه جن و
انس! آيا پيغمبرانى از شما به سوى شما نيامدند؟ و آيات مرا بر شما نخواندند؟ و شما
را به دين حق دعوت نكردند؟ و از عذاب امروز كه روز قيامت است هشدارتان ندادند و به
شما نگفتند: خداوند به زودى در موقف بازخواستتان بازداشته و به حساب اعمالتان
رسيدگى نموده، به آنچه از نيك و بد كردهايد پاداش و كيفرتان مىدهد؟ در جواب
خواهند گفت: ما عليه خود گواهى مىدهيم كه پيغمبران آيات تو را بر ما خواندند و از
رسيدن به چنين روزى انذارمان كردند، و ما به دين ايشان كفر ورزيده با علم به
حقانيت آنان و بدون هيچ غفلتى ايشان را رد كرديم.
اين معنا كه
ما براى آيه كرديم چند نكته را روشن مىسازد: اول اينكه كلمه منكم بيش
از اين دلالت ندارد كه پيغمبران از جنس مجموع و روى هم رفته همان جن و انسى بودند
كه به سوى ايشان مبعوث شدند، و خداوند پيغمبران را از جنس ملائكه قرار نداد تا
امتان ايشان از ديدنشان وحشت نكنند، و كلام ايشان را كه همان زبان مادرى خودشان
است بفهمند، و اما اينكه براى جن پيغمبرانى از جن و براى انس انبيايى از انس مبعوث
كرده باشد آيه شريفه هيچ گونه دلالتى بر آن ندارد.
دوم اينكه
تكرار كلمه شهادت در آيه مورد بحث به اين جهت است كه متعلق آن دو مختلف است مراد
از شهادت اولى شهادت به آمدن انبيا و ابلاغ آيات خداوند و انذار از عذاب قيامت است
و مقصود از شهادت دومى شهادت به كفر عمدى خود نسبت به دين انبيا (ع) است. و اينكه
بعضىها گفتهاند: مقصود از شهادت اولى شهادت به كفر و معصيت در حال تكليف و مقصود
از دومى شهادت در آخرت، بر كفر خود در دنيا است، صحيح نيست، براى اينكه بالأخره
مرجع هر دو به همان كفر در دنيا است. و اين توجيه، اشكال تكرار لفظ را حل نمىكند.
سوم اينكه
جمله(وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا) جمله
معترضهاى است كه به منظور دفع توهمى در وسط كلام گنجانيده شده، و آن توهم اين است
كه: چگونه مىتوان اين معنا را قبول كرد كه مردمى با اينكه از همديگر بهرهمند
مىشدند و پيغمبران خود را مىشناختند و آن پيغمبران ايشان را از عذاب دوزخ انذار
مىكردند در عين حال با علم و اختيار خود را به هلاكت برسانند؟ جمله مزبور اين
توهم را دفع نموده جواب مىدهد: زندگى مادى دنيا ايشان را مغرور نموده و در نتيجه
هر وقت برقى از حق و حقيقت در دلشان جستن مىكرد رذايل اخلاقى و هواى نفس پرده
ظلمانى خود را به دلهايشان افكنده و بين آنان و ديدن حق حائل مىشد.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 488