نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 485
كنند، نه اينكه
متابعت كنند چه اراده داشته باشند و چه نداشته باشند، تا بتوان گفت خداوند و يا
شياطين ايشان را مجبور به سلوك طريق شقاوت و انتخاب شرك و ارتكاب گناهان كرده،
بلكه خداى سبحان غنى مطلق است و نيازى به آنچه در دست ايشان است ندارد تا به طمع
آن به آنان ظلم كند، آرى، خداوند همه آنان را به رحمت خود آفريده و به استفاده از
رحمتش سفارش و تاكيد فرموده، ولى ايشان راه ظلم را پيش گرفته و در نتيجه از
رستگارى بازماندند.
[سلطه و
ولايت شياطين بر انسان، قهرى نيست، بلكه به اعتراف كفار در قيامت، نتيجه معامله
طرفينى است]
(
وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً يا مَعْشَرَ الْجِنِ) ...(أَجَّلْتَ لَنا ) وقتى در لغت عرب گفته مىشود: اكثر من الشيء
و يا اكثر من الفعل و يا استكثر منه معنايش اين است كه
فلانى از فلان چيز زياد آورده و يا فلان كار را بسيار انجام داده، و اينكه در آيه
مورد بحث مىفرمايد: شما اى گروه جن زياد از انسانها آوردهايد، معنايش اين نيست
كه افراد زيادى را آوردهايد براى اينكه آورنده انسانها در دنيا و مبعوث كننده
آنان در قيامت خود خداى تعالى است، بلكه معنايش اين است كه شما اى گروه شياطين
زياد در انسانها اثر سوء گذاشتيد و خيلى آنان را اغوا كرديد. و اين اغوا كردن
شيطانها همانطورى كه قبلا هم گفته شد به طور اجبار نيست. خلاصه اينكه، ولايت
شيطانها بر آدميان ولايت اجبار نيست بلكه از قبيل معامله طرفينى است، به اين معنا
كه اگر انسانها شيطانها را متابعت مىكنند به خاطر منافع و فوايدى است كه در اين
كار تصور مىكنند، و اگر شيطانها هم آنان را مىفريبند بخاطر منافعى است كه در
ولايت بر آنان و اداره كردن شؤون ايشان مىپندارند.
آرى، شيطانها
از فريفتن انسانها و ولايت داشتن بر ايشان يك نوع لذتى مىبرند، انسانها هم از
پيروى شيطانها و وسوسههاى آنان يك نوع لذتى را احساس مىكنند، چون به اين وسيله
به ماديات و تمتعات نفسانى مىرسند، و اين همان اعترافى است كه اولياى شيطانها در
قيامت خواهند كرد، و خواهند گفت:(رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنا
بِبَعْضٍ) پروردگارا ما پيروان شياطين و شياطين، از يكديگر استفاده كرديم ما
از وسوسه و تسويلات آنها- كه همان متاع دنيا و زخارف آن باشد- استفاده كرديم، و
آنان از ولايتى كه بر ما داشتند لذت بردند، و نتيجهاش اين شد كه مىبينيم.
از اينجا
معلوم مىشود كه مراد از أجل در جمله(وَ
بَلَغْنا أَجَلَنَا الَّذِي أَجَّلْتَ لَنا) آن حدى است كه
خداوند براى وجود ايشان قرار داده. و آن درجه و پايهاى است كه ايشان به وسيله
اعمالى كه كردند بدان رسيدند، نه اينكه معنايش سر رسيدن مدت زندگى باشد، سياق آيه
هم همين معنا را تاييد مىكند. روى اين حساب برگشت معناى آيه به اين است كه: بعضى
از ما به سوء اختيار و به عمل زشت خود بعض ديگر را پيروى كرديم، و اين روش را تا
آنجا كه
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 485